کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

تلنگری برجهل خود



این روزها روزهای عجیبی است وخاصیتهای خاصی دارد

- مردم همه یکرنگ سیاه می پوشند

- این روزها عروسیها تعطیل است

- مساجد وتکایا شلوغ شده

- نصفه شب هم بیرون بروی مردم هستند وبعبارتی  شب زنده داری رسم شده

- انگارخنده برلب مردمان خشکیده وهیچکس از ته دل نمی خندد

- همه منتظرند ، منتظر فاجعه ای عظیم

- چشم مادران قرمز است

- این روزها هرکس بهربهانه ای گریه میکند انگار منتظر یک اشاره  بوده

-این روزها عجیب دلها گرفته

- این روزها با همه روزها فرق دارند

- این روزها دست اکثر مخاطبان لهوف و زیارت عاشوراست وناله میکنند

- اما اساسا درمورد امام حسین (ع) چه می دانیم اززندگی 63 سال مبارک ایشان جز تولد ودوران کودکیش درزمان حیات پیامبر که بعد می رسد به قیام عاشورا چه می دانیم؟

-این 63 سال چگونه میگذرد، چه میگوید ؟ چرا این زندگی به عاشورا وقیام می رسد؟ همینطور بی مقدمه که خاندانش رابه تیغ نمی سپارد

-،پیش زمینه این آگاهی ، این قیام، این مصیبت  ، این حکمت  چیست؟

-آیا فقط روزهای خاصی یاد امام می کنیم وتمام افتخارمان این است که لعنت کنیم بریزید و عمر سعد وابن مرجانه و...؟

- نسل جدید ازامام چه می داند؟ 

- کاش این روزها تلنگری می زدیم به جهل ونادانی خویش ، به اینهمه ناآگاهی!

-حسین فرزند کوچک  امام علی(ع) وفاطمه زهرا(س) ، نوه پیامبر خاتم ، پرورش یافته مکتب نبوی ، پدرش اولین مسلمان !مادرش میوه اسلام چگونه به اینجا می رسد که جان برکف گرفته ، حج ر ا ناتمام میگذارد تا در نینوا قربانی دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

-حسین وارث آدم  تا خاتم کیست؟؟؟؟

- وظیفه ما فقط سینه زدن و گریه کردن ونذر دادن و زیارت خواندن وحاجت خواستن  آنهم فقط محدود به این دهه  است آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جاذبیت کمال حسینی

امام حسین علیه السلام فرمودند:


"ای انسان ها برای زندگی معنایی والاتر وجوددارد که قرارگرفتن 


درشعاع جاذبیت کمالاست.


وبرای مرگ  نیز حقیقتی عالی تروجوددارد که ورود درحوزه جاذبیت کمال باشد"

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           کتاب امام حسین ازعلامه جعفری

کتاب بعدی حلقه مطالعه تا 22 مهرماه


قلعه حیوانات ازجرج اورول


نام کتاب:قلعه حیوانات

نویسنده :جرج اورول

ترجمه :امیر امیرشاهی


درباره نویسنده: آرتور بلک بلر با نام مستعار جرج اورول متولد 1903 ومتوفی بسال 1950  درانگلستان بعنوان نویسنده ومنتقد وشاعر که به جهت  دوکتاب مزرعه حیوانات و1984 مشهوراست

درهند متولدشده وبه فقر نگاه ویژه داشته و رمانهای زیادی  نوشته که دوکتاب اخیر شهرت داشته .درجنگ علیه ژنرال فرانکو دراسپانیازخمی می شود وکامل مداوا نمی شود وباهمین درد می میرد

مردی آزادیخواه و نقاد وضعیت جامعه کمونیستی درجهان


خلاصه کتاب:

مکان داستان درمزرعه ای درانگلستان  می باشد ومجموعه ای ازحیوانات که تحت مالکیت شخصی بنام جونز قراردارند، آقای جونز که به میخوارگی روی آورده واوضاع مزرعه نامناسب است

خوک پیری بنام میجر درآخرین روزهای عمرش نکاتی درمورد ظلم آدمیان و مظلومیت وستم بر حیوانات مطرح کرده وحیوانات را ترغیب به تغییر وضعیت می نماید

چندروز بعد میجر به جهت کهولت سن می میرد  اما جرقه انقلاب رادرذهن حیوانات روشن کرده وچند مدت بعد دوخوک بنامهای ناپلئون وسنو بال رهبری حیوانات را بعهده گرفته وبه جهت توانایی خواندن واطلاعات بیشتر ، بعنوان فرمانده عمل می نمایند

دراین اثنا ء جونز که درمیخانه ای مشغول میخوارگی است ازمزرعه اخراج شده وهمسرش هم با مشاهده شورش حیوانات پابه فرار میگذرد

حیوانات اززیر یوغ انسان رهاشده وخود کارهای خودراانجام میدهند وبه دروی محصول وکشت وکار می پردازند

خوکها به جهت تواناییهای مذکور هیچگونه کاریدی انجام نداده و مدیریت وبرنامه ریزی نموده واززرفاه بیشتری هم برخوردارند

هفت قانون تنظیم شده وپرچم سبزی با نشان شاخ وسم  طراحی می شود

سرود حیوانات نماددیگریست وهمچنین جمجمه ازخاک بیرون آورده میجر که هرروز به آن ادای احترام می شود

باکسر اسبی با قدرت بدنی بالا که بیشترین کارراانجام میدهد اما سوادودانایی ندارد.کلاور   وموزز کلاغ خبرچین ، کبوترها،مرغها وگوسفندها،سگها  همگی نمادهایی هستند که به معرفی آنها وخصوصیاتشان درداستان پرداخته شده است


قراراست آسیاب بادی درست شود ودوخوک فرمانده مثل همیشه اختلاف نظردارند که ناپلئون طبق نقشه قبلی وبا تربیت دوازده سگ نگهبان جلسه رای گیری رابهم زده وسنوبال را ازمزرعه بیرون میکند ومنبعد مسئولیت تمام اتفاقات به گردن سنوبال می افتد دشمنی غایب وموذی وخرابکار

حیوانات ذهن کنجکاو یا قوی ندارند هرروز قوانین به نفع ناپلئون تغییر میکند حیوانات بیشتر کارمیکنند وکمتر آذوقه میگیرند ، سرما، گرسنگی و کارزیاد محصول فرماندهی پر دبدبه ناپلئون است 

مرغها به جهت اعتراض اعدام می شوند وخیلی حیوانات دیگر به بهانه های واهی به مرگ محکوم می شوند

ناپلئون با آدمیان معامله  هم میکند و حتی جسم فرتوت باکسر اسب نجیب وپرکار رابه کشتارگاه میفرستد 

صحنه آخر روی  راه رفتن جمعیت پرتعداد خوکان روی دوپاست وجشن مهمانی با همسایه های انسان  وقرارداد برای چپاول بیشتر حیوانات


تحلیل بنده:


کتابی است نمادین دربحبوحه جنگها ونا آرامیهای جهان ، تصویری از دنیای کمونیستی که ابتدابا چه اهدافی شروع می شود ودرانتها به زوال  ومرداب می رسد

هر جمله وشخصیت و هرحرکتی نمادین بوده وباید با افکار آن روزها حلاجی شود

نویسنده باجسارت  تمام توانسته  به نقد کمونیست بپردازد

انقلاب نمادین بااهدافی والا وتشکیل مدینه ای فاضله باپرچم نمادین -سگهای وحشی بعنوان گارد ناپلئون-رفاه ناپلئون -هفت فرمان (که درانتها فقط یک فرمان باقی میماند)-جهل ونادانی حیوانات- رفاه وآگاهی خوکها-تنظیم وتغییر قوانین- نحوه سخنرانیهای زیبا وتغییر افکار عمومی که هیچگونه آگاهی واطلاعاتی  ندارند-حافظه ضعیف حیوانات وبهره برداری خوکهاازاین مسئله وتغییر وتحریف تاریخ به نفع خود- لغو رای گیری ودموکراسی-نسل کشی مرغها به علت اعتراض وبهره برداری بیشترازآنان- رفیق خواندن یکدیگر-دشمنی نمادین وغایب که مسئول همه ندانم کاری  ها وضعف حکومت است و...

این کتاب توسط مترجمین مختلف ترجمه شده وکتابی بسیار مشهور وجهانی است که کمتر کسی ازآن بی اطلاع است


تفسیرها ونقدهای بسیاری برآن نوشته شده وروح انقلابی  والایی دارد.کتابی که بر وضعیت نادانی و جهل مردم زمانه خرده گرفته وهمان جمله معروف"مظلوم ، ظالم رابه وجود می آورد"را تداعی  میکند که مردمان به واسطه جهل خود تحت ظلم وجور قرارمی گیرندکه ذهن تحلیلگر و سواد کافی برای اعتراض به وضع موجودراندارند وعده ای  ازاین طریق برگرده شان سوار شده وضعیت اختناق وخفقان رابه وجود آورده وعده ای مجیز گو ، بی آنکه بدانند وبفهمند جاده صاف کن آنان می شوند وراه برای رفاه وظلم بیشتر حاکمان هموار میکنند.


کتاب ارزشمندی بود از مداد کوچک سپاسگزارم .



تقدیراز فرماندار شاهین دژ توسط دبیرکل نهاد


فرماندار شاهین دژ، جناب آقای حسین عباسی

اهل علم وادب ، فرهیخته وساعی وحامی کتابخانه ها

ودرطول چند مدت تصدی مسئولیت فرمانداری شهرستان ، عنایات خاصی به کتابخانه 

های عمومی شهرستان داشته اند و در همه مشکلات یار ویاورمان بوده اند

با پیگیری آقای عباسی توانستیم اعتبار وزمین توسعه کتابخانه ن والقلم را ازمحل اعتبارات تملک ودارایی بگیریم وآرزوی چندین ساله توسعه کتابخانه را جامه عمل بپوشانیم


اززحمات فرماندار وهمکاری شهردار محترم تشکر وسپاس داریم که همراهیمان کردند


لوح تقدیر باامضای دبیرکل محترم نهاد برای فرمانداری که به حق قابل تقدیر است دیروز بامراتب سپاس تقدیمشان گردید

لینک خبر

20مهرماه روز بزرگداشت حافظ گرامی باد

دل مابه دوررویت زچمن فراغ دارد

که چوسرو پای بندست وچولاله داغ دارد

سرمافرودنیاید بکمان ابروی کس

که درون گوشه گیران زجهان فراغ دارد

زبنفشه تاب دارم که ززلف اوزنددم

توسیاه کم بهابین که چه دردماغ دارد

بچمن خرام وبنگر برتخت گل که لاله

بندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد

شب ظلمت وبیابان بکجا توان رسیدن

مگرآنکه شمع رویت برهم چراغ دارد

من وشمع صبحگاهی سزد اربهم بگرییم

که بسوختیم وازمابت مافراغ دارد

سزدم چوابربهمن که برین چمن بگریم

طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد

سردرس عشق دارد دل دردمند حافظ

که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

 

حافظ قرآن وابیاتش  راهرکس بنوعی تفسیر کند وبه زعم خود

عارف مخاطب حافظ راخدا میداند وعاشق  مخاطب رامعشوق زمینی تفسیر میکند .دریای حکمت حافظ چنان است که هرکه وارد شود اول قدم آن باشد که مجنون باشد

 

بزرگداشت شاعر عارف عاشق  خواجه حافظ شیرازی  گرامی ومبارک باد

 

چه کتابی بخوانیم



اغلب ماکتابداران  بااین پرسش مواجهیم که "چه کتابی بخوانیم ؟"

وهر صاحبنظری بنابه سلیقه وعلاقه مطالعاتیش سیر مطالعاتی راپیشنهاد میدهد ، یکی ازتاریخ ویکی ادبیات و هنر وعلوم محض و...

اما وجه مشترک همه این سیرهای مطالعاتی وجود کتب ادبی وداستانی درهمه آنهاست که  شامل تاریخ واجتماعیات وهنر وعلوم و...غیره است

واینبار سیر مطالعاتی اززبان دکتر الهی قمشه ای که بسیاری ازکتب یا نایابند یابه زبان اصلی هستند وترجمه نشده اند امااغلب استخوان بندی  ادبیات جهان را شامل میشوند:

لطفا کلیک کنید و کلیک کنید ودوباره


امروز

امروز با روزهای دیگه فرقی نداشت

باطلوع آفتاب ، روز آغازشد و مابسم الله گفتیم و راه افتادیم

اماامروز انگار یه چیزی  فرق میکرد 

پیاده اومدم  وانگار شهر جو دیگه ای داشت ووقتی پیاده میای  بیشتر به اطرافت دقت میکنی :

بساطهایی که تازه پهن می شوند، کارگرانی که سرچهارراه منتظر ایستاده اند، ماشینهایی که خیلی عجله دارند، دانش آموزانی بالباس فرم وبعضی شاد وشنگول وبعضی کسل از کم خوابی وخواب آلود، مغازه هایی که کرکره هایشان بالامی رود

همه چیز نشان ازشروع داشت ، شروع یک صبح پاییزی درماه مهر

وقتی همه معجزات خارق العاده آفرینش رنگ روزمرگی وعادی می گیرد ووقتی به درد "عادت" گرفتار می شویم وچشم  بینایی حقیقی خودرا ازدست میدهد واینهمه زیبایی را نمی بیند ومنتظر معجزه وحادثه می مانیم ، 

کاش برای هر شکر منتظر حادثه نمانیم 

هر لحظه زندگی  معجزه ای است مخصوص  وهدیه از طرف خداوند 

درآستانه اولین روز سی وهفت سالگیم بادیدی نو به دنیا مینگرم

عید غدیر خم مبارک باد


عید سعید غدیر خم مبارک باد:


گذری برکتاب "نازبالش"



عنوان کتاب :نازبالش

نویسنده :هوشنگ مرادی کرمانی

ناشر:معین


نویسنده را باقصه های مجید بیشتر می شناسیم متولد 16 شهریور1323 در روستای سیرچ  از توابع بخش شهداد کرمان .نویسنده طنز پرداز کودک ونوجوان 


روی جلد کتاب با عکس حاشیه یک قالی کرمانی که نام نویسنده روی آن نقش بسته ونازبالشی مخملی   که رویش ساعت وقلعه و سه کدو که بصورت بادکنکی مثل خیال هوارفته اند


خلاصه داستان:فروشنده ای  با سرووضع عجیب وغریب وسبیلی ازبناگوش دررفته چند تخم کدورا بصورت علامت سئوال روی نازبالشی چیده و هر تخم را به قیمت هزار تومان می فروشد ومدعیست این تخمه ها استثنایی هستند وهوش آدمی رابالا می برند

مردی که میخی ته کفشش اذیت میکند سراغ کفاش آمده وازقضابا تخمه فروش مواجه شده ویکی ازتخمه هارا که اتفاقا نقطه علامت سئوال است را می خرد وتاسرکوچه نرفته برمیگردد وادعای پولش رادارد ومرد تخمه فروش پولش راپس داده و اورا خاطر جمع میکند که عقلش زیاد شده وبعد مرد متحول می شود وکفش میخرد وجوراب وخرید برای خانه و...

خانواده مرد هرچه دنبال فروشنده میگردند اورا پیدانمیکنند وزن تخمه ای را اتفاقی پیداکرده وآن را روی نازبالش پرورش میدهد واما خودش وخانواده اش راازخوردن آن بازمیدارد که همین قدرعقل برایمان کافیست

خیالبافیها وداستان گوییهای مرد بعنوان مامور آسانسور 

 یکی ازاین تخمه ها هم نصیب پسری بنام مهربان می شود.مهربان همراه باخواهرش مونس زندگی فقیرانه ای دارند واما وارث بزرگترین ساعت فرسوده وقدیمی شهر هستند

تخمه کدو باعث افزایش قوه تخیل مهربان شده واورابه احیای ساعت با طمع شهردار وقت  وجذب توریست ورونق شهر می کشاند

حکایا ت وروایات حاجی نخودبریز و... وسرانجام ازدواج مهربان با دختر شهردار وتعمیر ونصب ساعت وتحول اساسی شهر

قصه قورباغه های داخل ساعت وبعدازتحول شهر بسته بندی وصادر کردن آنها


تحلیل بنده

شروع خوبی دارد وجذب میکند 

قصه صمیمی و ساده ایست با چاشنی خیال و کمی هم فولکلور مردم آن دیار 

مشکلات وقصه هایی که  ریشه درواقعیات زندگی دارند وباخیال شیرین وخواندنی می شوند 

نویسنده تاجایی که می تواند خیالبافی میکند تا واقعیت تلخ زندگی راشیرین کند وآنهم به زبانی ساده  وشیرین برای خواننده


تاکید برعنصر خواب وخیال ازنکات اساسی داستان بود ولزوم تغییر نگاه ودقت درجزئیات زندگی 


اما نقاط ضعف کتاب :طول وتفصیل بیش ازحد نویسنده بود که  ازحوصله خواننده خارج است وجاهایی واقعا دلت میخواهد کتاب راکنار بگذاری



نقاط قوت کتاب:اشاره به فرهنگ مردم  ونوع دسته بندیهای سیاسی برای رسیدن به قدرت  درشهرداری و... که اساسیترین نیازهای جامعه فدای خیالپردازی شهردار شده وهیچ اعتراضی هم ازسوی معاونانش صورت نمی گیرد حتی حقوق کارگران سه ماهه پرداخت نشده ولی شهردار از هرطریقی پول این خیال را تهیه میکند .کارکنانی مستاصل و بی  اراده که مطیع اوامر شهردار هستند ولاغیر


سوء برداشتهای جالبی که صورت می گیردواشاره به  بلند همتی مونس که نمیخواهد ارزشهایش رابه پول بفروشد وبالاخره هم میفروشد نمادی ازیک دختر معتقد به اصول وآداب قدیمی وبرادرش نماد یک تنبل بیکار ومدعی وخیالباف درجامعه 


بامشاهده مرد کدوفروش :"پیرمردی که عصاداشت وروزنامه ای زیربغلش بود گفت: -توسرآدم بزنند بهتراست که خرافات توسرآدم فروکنند .وقتی کسی توی سرآدم می زند ،آدم دردش می گیرد .شاید حالش هم بدشود ولی آنقدر طول نمی کشد که درد تمام میشود .امااگر فکر نابابی توی سرکسی فروکردند  به این آسانی بیرون آوردنی نیست.دردش وضررش تاسال های سال میماند ومی ماند."


همین پاراگراف کل داستان را چکیده نموده وتحت الشعاع  خود قرارمیدهد


درکل اگر ازنمره 100به این کتاب نمره بدم فکرکنم 65 خواهد گرفت که آنهم فقط بخاطر سبک نوشتاری نویسنده است ومحتوای  قابل توجهی نداشت


رمان مسیا




رمان مسیارروکه جزو کتابهای فرهنگی بود وپرتعداد توقفسه پیدامیکنم خیلی حجیمه امازندگی ودوران پیامبر شیرینی خاصی داره که آدمو دنبال خودش میکشه

کتاب روایت دوران بلال حبشی ه والبته غیر مستند وتنها ساخته وپرداخته ذهن نویسنده


عنوان:مسیا

نویسنده:سید مصطفی موسوی گرمارودی

ناشر:موسسه فرهنگی وهنری مسیا کیش

تعداد صفحات:624 صفحه


موضوع:روایت تاریخ دوران پیامبر اززبان بلال حبشی اذان گوی اول جهان اسلام


کتاب بااین جمله آغاز می شود:

"اینجا لاذقیه است بندرگاهی درکنار دریای روم. اینجا تبعید گاه من است.تبعید گاه اول من دمشق بود ومن باید تازمانی که خلیفهبافرماندار اودرشام جای جدید رابرای تبعیدم معین کنند دراین شهر بمانم."

ومی گوید مراازمدینه به دمشق فرستادند ودرحالیکه خود بلال برای شرکت درجنگ به شام می رود

کتاب به جهت رفع ابهامات  وسندسازی ومقابله باجعل احادیث زمان خلیفه وبه درخواست همسر بلال روایت می شود


داستان با روایت زندگی پدر ومادر مسیحی بلال به نام ریاح وحمامه شروع می شود و با ذکر مصایب و سختیهایی که آنان درراه رسیدن به سرچشمه حقیقت وآشنایی باآخرین فرستاده خداوند که درانجیل  بشارت داده شده راهی سرزمین مکه می شوند

حکایت آشنایی با افراد واشخاص متفاوت  وازجمله درجایی اشاره به اویس قرنی به عنوان راهبی که درراه رسیدن به دیار حق ، راهنمای بسیار بزرگیست


تصویر دوران اختناق و خدعه های یهودیان  ومسیحیت تحریف شده 

تمام دردها ومصایبی که بلال بعنوان برده متحمل می شود

درفصل سی وپنجم که شرح آخرین سفر حج باپیامبر روایت می شود وشرح خطبه غدیر وجانشینی حضرت علی علیه السلام که مناسبت زیبایی بااین ایام مبارک داشت

وسخن پایانی پیامبر" پروردگارا ،تودرهنگام روشن شدن این مطلب ومنصوب نمودن علی دراین روز این آیه را درباره اونازل کردی که: "امرئ=وز دین شمارا برایتان کامل نمودم ونعمت خودرابرشما تمام کردم وراضی شدم به این که اسلام دین شما باشد"(مائده-آیه 3)

تحلیل بنده:

عناوین مسیا وایلیا وارمیا و...موزون وآهنگین ومنسوب به انجیل به نوعی شعف روحانی ووجد عرفانی اشراق گونه میکشاند روح آدمی را

کتاب حاضر همانگونه که دربالا اشاره شده ،روایت استنادی متقن ومحکمی نداشته وبیشتربراساس ذهنیت داستان پرداز نویسنده شکل گرفته چرا که بارجوع به کتب مرجع هم نتوانستم درباره بلال وحضورش دربندر لاذقیه ویا راهب مسیحی بودن اویس قرنی ، مطلبی مشاهده کنم ودرهاله ای ازابهام تاریخی فرو مانده 

می توان گفت که کتاب مسیا بابهره گیری ازبخشی از حقایق تاریخی وپروبال دادن به آن باقوه تخیل توانسته به نوعی رمان تاریخی خلق کند


پرداختن به جزئیات وشرح وبسط طولانی ودرنتیجه حجیم شدن کتاب ازنقاط ضعف کتاب بود 

اولین کتابی بود که کامل نخواندم ونوشتم