کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

کیمیای محبت



عنوان کتاب:کیمیای :یادنامه مرحوم شیخ رجبعلی خیاط(نکوگویان)

تدوین:محمد محمدی ری شهری

ناشر:قم:موسسه فرهنگی دارالحدیث


درقطع پالتویی


خلاصه ومعرفی کتاب:

محمدی ری شهری درمقدمه کتاب درخصوص روش تهیه وتدوین ونگارش نوشته که فرزند شیخ گفت:"مراهیچ کس نمی شناسد وبعدازفوت مرا می شناسند"

واین کتاب مقدمه ای جهت آشنایی باشیخ رجبعلی خیاط می باشد که اورا اززبان معاصرین و مریدان وخانواده ودوستانش معرفی میکند

کتاب در 4بخش به زندگی شیخ اززبان دیگران پرداخته است:


شیخ رجبعلی خیاط در1262 هجری شمسی درتهران متولد گردیدودر 12 سالگی پدرش راکه کارگری ساده بودازدست دادواورا که خواهر وبرادر تنی نداشت تنها گذاشت

شیخ 5پسرو4 دختر داشت 

زندگی درخانه ای خشتی وساده که ارثیه پدربود با نهایت مناعت وصرفه جویی وبدون نیاز به کمک هیچ کس حتی فرزندانش


ایشان خیاطی را شغل خود انتخاب کرده ودرنهایت انصاف بامشتریان مدارا میکردند گرچه تحصیلات نداشتند اما درمجالس بسیاری ازبزرگان حضوریافته وخود مجالسی تشکیل میدادند مختص چندین آشنا ودرحضور غریبه ها در جمع صحبت نمیکردند

عرفان وتعبد درنهایت مقام وسادگی


روز 22ام شهریور 1340  دیده ازجهان فروبستند وبه دیدار معشوق ابدی وازلی لبیک گفتند


گزیده هایی ازکتاب:

دعای یستشیر بخوان:

آیت الله فهری نقل میکندکه: ازجناب شیخ شنیدم که فرمودند:"به بنده خدا عرض کردم:خدایا هرکسی بامحبوب خودش راز ونیازی دارد وتلذذی ،ماهم میخواهیم ازاین نعمت برخوردارباشیم چه دعایی بخوانیم؟

درعالم معنا به من گفتند:"دعای یستشیربخوان"

این بود که ایشان دعای یستشیر راباحال ونشاط مخصوصی می خواندند"

برای صفای باطن

جناب شیخ تلاوت صبحگاهی سوره "صافات" وتلاوت شبانگاهی سوره "حشر"رابرای دست یافتن به صفای باطن مفید می دانست

یکی ازارادتمندان شیخ می گوید که به من فرمودند:سوره حشرراهرشب بخوانم وعقیده داشتند که اسم اعظم الهی در آخر این سوره مبارکه می باشد


درخصوص عنوان کتاب:

درفصل سوم آمده :محبت کیمیای خودسازی وسازندگی است واززبان شیخ نقل شده که:"زمانی دنبال علم کیمیابودم ،مدتی ریاضت کشیدم تابه بن بست رسیدم وچیزی دستگیرم نشد ،سپس درعالم معنا این آیه عنایت شد: "من کان یریدالعزه فلله العزه جمیعا"

عرض کردم :من علم کیمیا می خواستم

عنایت شد:علم کیمیارابرای عزت می خواهند وحقیقت عزت دراین آیه است ،خیالم راحت شد، حقیقت کیمیا تحصیل خود خداست


تحلیل بنده:

کتاب حاضر درباره زندگی ، تعبد، ایثار، اخلاق ، منش ، سیاست وتقریبا همه زوایای زندگی شیخ رجبعلی خیاط است

کتاب سرگذشتنامه ای است به روایت ونقل ازدیگران درواقع نویسنده تدوین گر روایات بوده ونظر خودرا کمتر دخیل نموده است

کتابی که می توانست بهتر وجذابترازاین به معرفی شیخ بپردازد

کثرت روایات باعث دلزدگی و خستگی خواننده می شود وآن شناخت لازمه را به مخاطب انتقال نمی دهد

گاهی مطالبی بیان می شود که خارج ازحوصله خواننده نوجوان است

درکل جهت آشنایی با این بزرگوار ، روش نگارش خوبی پیش نگرفته شده است .




نظرات 1 + ارسال نظر
مداد کوچک سه‌شنبه 8 دی 1394 ساعت 18:08

" این جا ؛ خانه ی شیخ ، که می آیید برای خدا بیایید ، اگر برای من بیایید ؛ ضرر می کنید " صفحه 190
کیمیایِ خوش خوان را خوب بهش پرداخته اید

بارُمِ کامل .

راستی این احادیث و روایات امتیازِ‌خوبی برای کتاب بود که صداقتِ نویسنده را .

ممنون و خداقوت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.