کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

معرفی کتاب"رویای نیمه شب"





عنوان کتاب:رویای نیمه شب

نوشته :مظفر سالاری

ناشر:کتابستان معرفت


درباره نویسنده:حجت الاسلام مظفر سالاری نویسنده رمان «رویای نیمه شب» گفت: من در «رویای نیمه شب» به کودکان و نوجوانان فکر می‌کنم و کار بعدی هم که انجام می‌دهم برای ایشان است. شاید بتوان گفت که این رمان، رمان خانواده است.

وی یادآور شد: اساس این داستان جذابیت است، زیرا هر فرم و تکنیک، روزی کهنه خواهد شد مگر جذابیت آن. قبل از هرچیز باید یک رمان، قصه و داستان داشته باشد و بعد اگر خواستیم از طریق داستان پیام بدهیم یا حرفی بزنیم.

درباره کتاب: پسر جوان زرگری بنام هاشم که پدرش را ازدست داده وبا پدربزرگ زرگرش زندگی می کند وبه طراحی وساخت جواهر آلات می پردازد طی یک برخورد  احساسی دوست دوران کودکیش ریحانه را دیده یا ندیده دلباخته اش می شود ومی خواهد اورا از پدربزرگ حمامی اش که شیعه است خواستگاری کند ومذهب مانع آن می شود 

به جهت زیبایی پسر ،دختر حاکم اورا بعنوان طعمه به دربار می برد وهمان قصه تکراری دسیسه پنهان وزیر برای عروسی پسرش با دختر شاه وعلاقمندی دختر به پسری فقیر وشجاع وبامعرفت  که هریک زنجیر وار ومتصل دلباخته یکی دیگر هستند 

پایان داستان با دستگیری پدر دختر وشجاعت هاشم  ودختر حاکم به آزادی زندانیان انجامیده وهمه شهر شیعه شده وبه خوبی وخوشی به مراد دل خویش رسیده وراضی وخوشحال زندگی می کنند

نظر بنده:

کتاب یاد آور قصه های دیزنی لند و علی بابا وهزارویکشب وچراغ جادوو... بود

نام امام زمان(ع) به کرات در کتاب آمده همراه با معجزات ایشان وبحثهای بسیار سطحی در شناخت شیعه .

کتاب مناسب گروه سنی 12 تا 14 سال می باشد واگر کسی طالب اموختن علوم دینی یا خواندن رمان عاشقانه است دراین کتاب دنبال آن نگردد.

برای بنده کتاب اصلا خوشایند نبود وهیچگونه محتوای منطقی وعقلانی نداشت چه دربحثها وچه روال جریانات وحوادث


فیلم این کتاب هم با بازی عباس غزالی و ماه چهره خلیلی وثریا قاسمی  ساخته شد


معرفی کتاب کلبه عمو تام



عنوان:کلبه عمو تام uncle toms cabin

نوشته هریت بیچراستو

باترجمه محسن سلیمانی


درباره نویسنده:خانم هریت بیچراستو رمان نویس آمریکایی ، در چهاردهم ژوئن 1811 درلیچفیلد ایالن کنتیکت به دنیا آمد  ودریکم ژوئیه 1896 در هارتفورد همین ایالت درگذشت

هفتمین فرزند از هشت فرزند خانواده وپدرش کشیش وپیرو آیین کالوین بود واورا بسیار مذهبی بار آورد 

تحصیلات عالیه را در یازده سالگی درمدرسه ی علمیه زنان در هارتفورد کنیتکت شروع کرد و دربیست ویک سالگی معلم مدرسه علمیه ی خواهرش سینسیناتی شد  ودر آنجا با تمایلات ضدبردگی اشنا شد

اوکه ابتدا متون مذهبی وآموزشی ودرسی می نوشت شروع به نوشتن داستان واره برای نشریات نموده ودر 1851 کلبه عمو تام را نوشت ودر1852 بصورت کتاب درآمد  و بااستقبال بسیار روبرو شد ودرعرض 9ماه 150هزار نسخه فروش رفتبعد ها داستانهای دیگری هم نوشت اگرچه ازلحاظ ادبی سطح بالاتری ه داشتند اما این کتاب بااستقبال مواجه شد

درگرماگرم جنگ داخلی آمریکا ، آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت در ملاقاتی به اوگفت"پس شما همان خانم کوچکی هستی که باعث جنگ بزرگ شد"

درواقع هم همینطور نبود وجنگ ده سال پس ازانتشار آن اتفاق افتاد اما بی تاثیر هم ئبود


درباره کتاب:

حکایت خانواده ای درایالت  کنتاکی بنام شلبی که به جهت ورشکستگی مالی مجبور به فروش برده هایشان می گیرند وعمو تام وفادار راهم به  مردی بنام هی لی می فروشند ماجراهایی که برای تام ولیزا دوبرده ای که فروخته می شوند بن مایه کتاب می باشد

 درکشتی حمل برده ها تام باعث نجات دخترکی بنام ایوا شده وبه اصراردختر، پدر اورا از برده فروش خریداری می کنند

تام به یک خانواده خوب فروخته می شود،آقای  خانواده سینت کلئر عقاید روشنفکرانه و ضد برده داری دارد واز طبعی لطیف برخور دار است با مرگ ایوا که پدر و تمام خانواده اورا می پرستیدند بنیان خانواده سست شده وبا مرگ سینت کلئر ازهم می پاشد

تام دوباره فروخته می شود اما این بار به یک مرد بدجنس درمزرعه ای دورافتاده که حقوق انسانی برده ها را ازحیوان هم پایین تر می داند وامکان فرار هم از آنجا مهیا نیست

دراین بین لیزا وفرزندش همسرش جورج را با اتفاقاتی پیش رو یافته وبه کانادا می گریزند

تام سرکش است وحاضر به آزار برده ها نیست وبدین جهت شلاق می خورد وبیمار می شود زنی ازبرده ها بنام کاسی ازاو مراقبت می کند وسرانجام طی تماس قبلی که با خانواده اش گرفته بوده فرزند آقای شلبی به دنبال تام به جزیره می آید اما تام لحظه های آخر زندگیش را سپری می کند وبا دلی خوش وراضی به دیدار آقایش مسیح می شتابد

 داستان بازگشت جورج شلبی وآشنایی با کاسی (برده زن فراری ) و حل همه مشکلات به یکباره درپایان داستان


برداشت بنده


این کتاب را وقتی دانشجو بودم استاد تاریخ ادبیات همراه با چندین رمان دیگر بعنوان رمان کلاسیک پیشنهاد نمودند

داستان بیشتر جنبه مذهبی وتبلیغ مذهب دارد وبحثهای بین سینت کلئر و دختر عمویش ، بحثهای دلدارانه  تام به برده ها، تمایلات احساسی ایوا به مذهب و....این مطلب را القا می کند که کتاب تبلیغ مسیحیت است وعمل به اموزه های این دین

وبه باور واعتقاد ما این آموزه های تحریفی کتاب مقدس باور پذیر نبود جاییکه تام با وجود تمام شکنجه های ارباب بدجنس او را می بخشد و اعتراض ندارد  وبه نوعی بردگی را قبول نموده واعتقاد دارد ازنژاد پستی است وخداوند چنین مقرر نموده درحالیکه همه انسانها درقرآن کریم برابر وبرادر آفریده شده اند


داستان درپایان به طرز بسیار ناشیانه ای از خوبی نا متعارف سرنوشت شخصیتها وعابت بخیری آنها حکایت می کند گرچه نویسنده مدارکی را هم ارائه داده که این سرنوشت یک سیاه معتقد ومومن است

با وجود تحسین ها وتقدیرهایی که ازاین اثر صورت گرفته چارلز دیکنز آن را"اثری معیوب" نامیده واز ضعف های هنری آن به لحاظ محتوایی  گله نموده است.


بهرحال بعنوان یک اثر ادبی کلاسیک ومشهور توصیه می شود هرکس یکبار این کتاب را درهرمقطع سنی بخواند که نثر روان آن برای همه کس در هر مقطعی قابل فهم می باشد


گزیده های کتاب

تاپسی پقی زد زیر خنده وگفت:" خانم اوفیلیا تحمل مرا ندارد ،چون من سیاهم . به من دست هم نمی زند .هیچ کس سیاه ها را دوست ندارد .سیاه ها نمی توانند خوب باشند.مهم نیست"

 درصحنه پیشنهاد خانم کاسی برای فرار وآزادی ازدست ارباب بدجنس تام  چنین برخورد میکند:

تام جلو او زانو زد وگفت:"نه خانم کاسی .به خاطر مسیح که جانش رابرای شما داد ،روح باارزشت رابه شیطان نفروش .این کار نتیجه اش فقط بدی است. مسیح مارا دعوت به انتقام نکرده .ما باید رنج بکشیم و منتظر خواست خدا باشیم"

 تسلیم جبری سرنوشت و یا القای بدجنس بوده به خاطر پوست سیاه و...ازمتن کتاب






معرفی کتاب "خانه داری"


عنوان:خانه داریhouse keepings

نویسنده:مریلین رابینسون

ترجمه مرجان محمدی

انتشارات:آموت 


درباره نویسنده:مریلین (با نام اصلی سامرز) رابینسون نویسندهٔ معاصر آمریکا در سال ۱۹۴۳ در شهر سندپوینت، آیداهو چشم به جهان گشود و در همین شهر بزرگ شد. تحصیلات خود را در کالج پمبروک و همچنین کالج زنان سابل دانشگاه براون به پایان رساند و مدرک لیسانس خود را در سال ۱۹۶۶۶ دریافت کرد. او همچنین مدرک پی‌اچ‌دی خود را در سال ۱۹۷۷ در رشتهٔ زبان انگلیسی از دانشگاه واشینگتن دریاف کرد


و در بسیاری از دانشگاه‌ها به عنوان استاد میهمان مشغول فعالیت است که از آن جمله می‌توان به دانشگاه کنت، کالج امهرست و دانشگاه ماساچوست در امهرست اشاره کرد. در سال ۲۰۰۹ او بورسیهٔ سخنرانی دانشگاه ییل را دریافت کرد که در آن‌ها مجموعه‌ای سخنرانی‌ها را ایراد کرد با عنوان «غیاب ذهن: معنویت‌زدایی از اسطوره‌های مدرن خود». در ۱۹ آوریل ۲۰۱۰ او برگزیده شد به عنوان یکی از اعضای فرهنگستان هنر و دانش آمریکادر مه  ۲۰۱۱ رابینسون از طرف دانشگاه آکسفورد کرسی سالانهٔ ازموند هارمزورت در هنر و ادبیات آمریکایی در دانشگاه بنیاد آمریکایی راترمر را دریافت کرد. او هم‌اکنون ساکن آیووا سیتی و استاد کارگاه نویسندگان دانشگاه آیوواست


آثار نویسنده:

اولین رمان رابینسون «خانه‌داری» در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و جایزهٔ بنیاد همینگوی را از آن خود کرد. دومین رمان این نویسنده به نام «گیلیاد» در سال ۲۰۰۴ به چاپ رسید و جایزهٔ کانون منتقدان کتاب ملی، امبسادور و جایزهٔ پولتیزر سال ۲۰۰۵۵ را برد.

رمان «خانه» سومین رمان مریلین رابینسون، در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و جایزهٔ ملی آن سال و اورنج انگلستان را از آن خود کرد. این کتاب از میان ۱۵۶ عنوان و از سوی ۱۲۳ کتابخانه از سراسر دنیا نامزد جایزهٔ «ایمپک دوبلین» ۲۰۱۰ شد که به عنوان گران‌ترین جایزهٔ ادبی شناخته می‌شود. همچنین رمان چهارمش «لی‌لا» نام دارد که در سال ۲۰۱۴ منتشر و نامزد نهایی جایزه «من بوکر» ۲۰۱۵ شد. آثار مریلین رابینسون در ایران با ترجمه مرجان (زهرا) محمدی و به‌وسیله نشر آموت و نشر قطره منتشر شده‌اند.


خلاصه کتاب:

کتاب اززبان روتی روایت می شود روتی و لوسیل دو خواهر نوجوان دراستانه بلوغ که مادرشان در دریاچه خودکشی می کند وسرپرستی آنها را به مادربزرگ می سپارد ، پدرشان هم جایگاه مشخصی در این زندگی نداشته و غایب است


خانه مادر بزرگ دربالای تپه ای درشهر فینگر بورن بوسیله خود پدر بزرگ ساخته شده و جالب اینجاست که پدر بزرگ هم دردریاچه غرق شده ،

بعد ازمرگ مادر بزرگ سرپرستی بچه ها به لی لی ونونا خواهر شوهرهای مادربزرگ که پیردخترانی منزوی وازکار افتاده هستند واگذار می شود

طی تماس با سیلوی خاله مرموز بچه ها که مادربزرگ اورا ازهمه چیز محروم نموده وازخانه بیرون نموده است ، سرپرستی بچه ها به سیلوی واگذار می گردد

زندگی آشفته ونامنظم و افکار و اعمال عجیب و غریب سیلوی بچه ها را بیشتر منزوی می کند تا جاییکه مدرسه را هم ترک میکنند وحتی گاهی شب هم به خانه نمی آیند


کم کم لوسیل خواهر کوچکتر ازخانواده جدا می شود و نزد معلم خود می رود تا با او زندگی کند و روتی را با خاله مرموزش تنها می گذارد 

اهالی شهر کوچک و ساحلی فینگربورن بعد از اطلاع از یک شب بیرون ماندن سیلوی و روتی وسوارشدن آنها به قطار بابری، نگران وضعیت کودک شده و درپی چاره جویی برمی آیند


رفت و آمدها و سئوال وجوابها حکایت از عدم توانایی سیلوی برای سرپرستی روتی دارد و چون سیلوی قصد جدایی ازروتی را ندارد به اوضاع خانه کمی نظم می دهد اما آخرین دیدار کلانتر که سیلوی را ناامید می نماید وباعث می شود در یک لحظه تصمیم به آتش زدن خانه گرفته وشبانه روتی را با خود روی پل خطرناک رودخانه ببرد تا ازشهر خارج شوند


چندین سال آوارگی وکار در رستورانهای بین شهری وبعد مرگ هردویشان که گهگاهی روحشان به خانه لوسیل وبچه هایش سرکشی می کند پایان کتاب را رقم زده است.


البته پایان کتاب باابهام روبروست که دقیقا مشخص نیست عاقبت روتی وسیلوی چه می شود.



عنوان کتاب با برداشت معمول ما ازکلمه"خانه داری" به هیچ وجه تطبیق ندارد ومنظور نگه داشتن خانه است که درداستان هم اشاره شده این پایان خانه داری بود.

ابتدای کتاب بسیار خسته کننده بوده و فقط حکایتی را کش داده وبا طول وتفصیل روایت می کند اما با ورود سیلوی کتاب کمی جذاب و خواندنی می شود ک باعث تحریک حس کنجکاو.ی خواننده می شود

بخش هایی ازکتاب:

"سیلوی اغلب کنار دریچه بود.گاهی اوقات  در حالی که در جیب هایش ماهی بود  به خانه می آمد .آن ها را زیر آب می شست تا لیزی آبشش هایش پاک شود وبعد آن ها راباکله هایشان سرخ می کرد وبا کچاپ می خورد .لوسیل خیلی مشکل پسند شده بود .فقط سو سبزیجات وپنیر لور می خورد وغذایش را درباغچه یا ایوان اتاقش می برد . من وسیلوی تنها در تاریکی پای میز شام می نشستیم ودرسکوت غذا میخوردیم."


"آشپز خانه از قوطی وپاکت های قهوه ای پر بود .سیلوی می دانست که چنین ریخت وپاشی باعث جمع شدن موش ها می شود از این رو گربه ی زردی را باخود به خانه آورد که یک گوش نصفه وشکم ور قلمبیده داشت ودوسری بچه زایید .اولین سری آن قدر بزرگ بودند که می توانستند پرستوهایی را که روی پله  دوم لانه درست می کردند شکار کنند.این کارشان خوب ومفید بود اما گربه ها اغلب پررندگان را به اتاق نشیمن می آوردند وبال ها وپاهایشان باسری را که به آن چسبیده بود روی کاناپه می انداختند"


دو پاراگراف بالایی حکایت ساده وکودکانه روتی از اوضاع آشفته خانه وپریشانی سیلوی حکایت می کند وکل مطلب را رسانده است.


در کل کتاب ساده و روانی بود با ترجمه خانم محمدی که انصافا خوب ترجمه شده بود این کتاب برای رده سنی  بزرگسالان مناسب می باشد.