به مناسبت «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان»، استقبال خانوادهها از کتابهای این رده سنی بررسی شد
بچههای کتاب نخوان!
این روزها بیشتر بچهها برای خودشان اتاق اختصاصی دارند. چیزهای مشترک این اتاقها، تخت، میز تحریر، یک کامپیوتر یا کنسول بازی و یک کتابخانه کوچک خاک گرفته که معلوم است مدتهاست کسی سراغی از آنها نگرفته اما چرا بچهها خیلی علاقهای به کتاب ندارند. والدین چقدر در این بیعلاقگی نقش دارند؟
18 تیر روز درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده بزرگ کودک و نوجوان، در تقویم رسمی کشور به نام «روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان» ثبت شده است. «قصههای خوب برای بچههای خوب»، «قصههای تازه از کتابهای کهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل» و «مثنوی» از جمله آثار این نویسنده برای کودکان و نوجوانان است. در این سالها هم افراد زیادی وارد عرصه ادبیات کودک و نوجوان شدهاند اما آیا هنوز هم بچهها علاقهای به کتاب خواندن دارند یا بازیهای رایانهای برایشان جذابتر است؟ آیا پدر و مادرهای امروز که خوانندگان دیروز کتابهای امثال مهدی آذریزدی بودند، برای بچههای شان کتابهای مناسبی تهیه میکنند و آنها را به کتابخوانی تشویق میکنند؟
تبلیغات
والدینی که کتاب نمیخرند
بچههایی که کتاب نمیخوانند
والدین در افزایش فرهنگ کتابخوانی نقشی کلیدی دارند. آنها با انتخاب عنوانین مناسب میتوانند به ذهن و تفکر فرزندانشان جهت بدهند. مادری که همراه پسر ده سالهاش در یکی از ایستگاههای مترو منتظر رسیدن قطار است، در رابطه با تهیه کتاب مناسب برای پسرش به «ابتکار» میگوید: ما برایش کتاب غیر درسی میخریم اما آنها اصلا برایش جذاب نیستند. پسربچه میپرد وسط حرف مادرش و در جواب مادرش میگوید: بازی با بچههای توی کوچه بیشتر کیف میدهد.
زن دیگری دست دختر ششسالهاش را گرفته و پشت خط زرد سکو، سرک میکشد تا ببیند از قطار خبری هست یا نه. او هم میگوید برای دخترش خیلی کتاب نمیخرد. دخترش هم علاقهای به کتاب ندارد.
این روزها ترجمههای زیادی از کتابهای کودک و نوجوان از تعداد زیادی از نویسندههای جهان در دسترس است. زنی که خودش را مهندس کامپیوتر معرفی میکند معتقد است این فراوانی به رشد بچهها کمک میکند. او میگوید: بچههای امروز به راحتی میتوانند با بیشتر کتابهای دنیا آشنا شوند ولی قبلا کمتر میدیدیم که ترجمهای از ادبیات جهان در کتابفروشیهای مان باشد. او معتقد است پدر و مادر نقش مهمی در شکلگیری سلیقه بچهها در انتخاب کتاب دارند. او میافزاید: بعضیها فقط داستانهای خاصی را برای بچه ها تهیه میکنند ولی بعضی دیگر در انتخاب آزاد گذاشته میشوند. دخترش اما بازی کامپوتری را بیشتر از کتاب خواندن دوست دارد
قطار میرسد و زنی با یک کیسه بزرگ از آن پیاده میشود. مشخص است که در مترو فروشندگی میکند. پسری نوجوان دارد و او میگوید: پسرم وقتی مدرسه میرود کتابی جز کتاب درسی نمیخواند. الان هم که کمک خرج من است و در مترو آدامس میفروشد دیگر وقتی برای کتاب خواندن ندارد.
کتابها به روز شده
این طور هم نیست که تربیت فرزندان و نظارت بر شکلگیری فرهنگ و روش فکری آنان فقط بر عهده مادران باشد. پدرها هم به اندازه مادران در این زمینه دغدغه و آگاهی دارند. گرافیستی 40 ساله، دختر 9 سالهای دارد. او و همسرش از ابتدا توجه ویژه بر کتابخوانی فرزندشان داشتهاند. او دراین باره به «ابتکار » میگوید: دختر من خیلی کتاب میخواند، تقریبا هر شب. قبل از اینکه خودش بتواند کتاب بخواند هم من یا مادرش برایش کتاب میخواندیم تا عادت کند.
او درخصوص شاخصههای کتاب مناسب میگوید: اولین موضوع، ردهبندی سنی کتاب است که باید حتما مورد توجه قرار گیرد. این گرافیست کتابهای فارسی را در اولویت میداند و در خصوص تفاوت محتوایی این کتابها نسبت به کتابهای دوران بچگی خودش میافزاید: محتوای کتابهای امروزی به روز شده، حتی برای داستانی مثل کدوی قلقله زن، 4 ورژن منتشر شده که بچهها بتوانند بیشتر با ان ارتباط برقرار کنند.
پدر و مادرها وقت ندارند
نه تنها پدر و مادر بلکه تمام اعضای خانواده میتوانند در افزایش فرهنگ کتابخوانی سهیم باشند. یک روزنامهنگار که یکخواهرزاده و برادرزاده دارد، همیشه برای آنها کتاب میخرد. او معتقد است فضای مجازی برای بچهها جذابیت بیشتری دارد تا کتاب. او برای یکی از این بچهها که علاقه شدیدی به بازیهای رایانهای ماجراجویی دارد، کتابی تهیه کرده که او را بسیار تحت تاثیر قرار داده است و باعث شده از فضای مجازی کمی فاصله بگیرد. به نظر او پدر و مادرها نه فرصتی برای چنین جستوجوهایی دارند و نه علاقهای برای هزینه کردن. او این طور ادامه میدهد: متاسفانه پدر و مادرها ترجیح میدهند با دادن گوشی بچه های شان را در سریع ترین زمان ممکن سرگرم کنند تا به کارهای شخصیشان برسند. این خبرنگار معتقد است کتابهای کودک هم افت داشته و هم رشد. او میگوید: در گذشته کتابها پرمعناتر بودند و ارزشهای خبری جامعه در آن مطرح میشد ولی امروز خیلی سطحی از آنها عبور میشود.
روشهای تبلیغاتی ناکارآمداند
با بررسی وضعیت فروش کتابهای کودک و نوجوان در یکی از کتابفروشیهای بزرگ شهر شاید بتوانیم میزان استقبال مردم را بهتر درک کنیم. فروشنده یکی از این کتابفروشیها میگوید بخش کتاب کودک یکی از پرفروشترین بخشهای کتابفروشی است، به طوری که هر هفته دو عنوان از 5 عنوان پرفروشمان مربوط به این حوزه است. او درباره روشهای تبلیغاتی برای فروش این کتابها میگوید: تبلیغات خاصی که انجام نمیشود، بیشترین عامل در فروش کتابهای کودک و نوجوان همان تبلیغات سینه به سینه و نفر به نفر است. البته کارهایی هم توسط بعضیها انجام شده که کتابهای نمونه را در این زمینه معرفی کنند، مثل لاک پشت پرنده. این جایزه سعی کرده کتابهای موفق را به خانوادهها معرفی کند اما به نظرم این جایزه بیشتر مورد توجه نویسندههاست تا خانوادهها. این فروشنده میگوید: اقبال مردم به کتابهای ترجمه بیشتر است تا کتابهای تالیفی ایرانی.
در شرایطی که هر روز علاقه بچهها به کتاب کمتر میشود و بیشتر به سمت بازیهای رایانهای میروند، آیا روزی میرسد که دیگر هیچ بچهای کتابی در دست نگیرد؟ آیا از بین این بچههای کتابنخوان نویسندهای برای بچههای فردا تربیت میشود؟ به نظر میرسد که کارشناسان و مسئولان باید راهکار موثرتری برای علاقهمند کردن بچهها به کتاب پیدا کنند.
منبع:روزنامه ابتکار مورخه 18 تیرماه 1396