کتاب جاذبه ودافعه علی(ع)

جاذبه ودافعه علی  علیه السلام

نوشته :متفکر شهید استاد مرتضی مطهری

نشر صدرا

درباره نویسنده:متولد 1298 در75 کیلومتری مشهد مقدس .تحصیلات ابتدایی را درمکتبخانه گذرانده درسن 12 سالگی عازم مشهد مقدس گردیده وبه فراگیری علوم اسلامی می  پردازد

در1316 عازم قم گردیده واز محضر بزرگانی چون  آیت الله بروجردی ، امام خمینی و علامه طباطبایی بهره می گیرد

درتهران به تدریس پرداخته و درمبارزات انقلابی شرکت میکند ومتحمل زندان  هم می شود

ازسخنرانان اصلی حسینیه ارشاد می باشد درسال 1355 در نجف باامام دیدار داشته درباره نهضت و مسائل مهم حوزه های علمیه باایشان مشورت می کند

تا اینکه در یازدهم اردیبهشت 1358 وقتی از یکی ازجلسات شبانه بیرون می آمده مورد اصابت گلوله به سر قرار گرفته وشهید می شود

کتاب جاذبه ودافعه علی علیه السلام

کتاب حاضر مجموعه 4 سخنرانی از 18 تا 21 رمضان است

قانون جاذبه ودافعه درهمه جهان وهمه موجودات حاکم است

اما درجهان انسانها منظور جذب ودفع هایی است که درمیان افراد انسان درصحنه حیات اجتماعی وجود دارد

افرادازلحاظ جاذبه ودافعه یکسان نیستند:

1- افرادی هستند که نه جاذبه دارند ونه دافعه موجودی ساقط وبی اثر

2- مردمی که جاذبه دارند واما دافعه ندارندکه درفلسفه هندی ومسیحی نمودی بسیار دارد.اما تنها اهل محبت بودن کافی نیست،اهل مسلک هم باید بود

ومحبتی عاقلانه ومنطقی است که خیر ومصلحت جامعه بشریت درآن باشد نه خیر یک فرد یا دسته بخصوص

3-گروه سوم مردمی که دافعه دارند وجاذبه ندارند،افرادی ناقص وفاقد خصایل مثبت انسانی

4-مردمی که هم جاذبه وهم دافعه دارند، انسانهایی بامسلک که درراه عقیده ومسلک خود فعالیت می کنند

علی شخصیتی دونیرویی که هم جاذبه وهم دافعه دارد 

علی اگر رنگ خدا نمی داشت ومردی الهی نمی بود فراموش شده بود چرا که قهرمانهای بسیاری درطول تاریخ فراموش شدند

درتاریخ اسلام ازمحبت شدید وشیدایی مسلمین بسیار نمونه ها داریم

اما رمز محبت علی علیه السلام پیوندی الهی ونقطه های روشن دروجود ایشان  باایمان واخلاصی که به وی جذبه الهی داده است

اما نیروی دافعه امام علی  شامل  ناکثین وقاسطین ومارقین می باشد

که مفصل درمورد همه آنها توضیح داده شده است ولی بیشتر بحث کتاب درمورد خوارج است ، مردمی که در جنگ صفین ماجرای حکمیت را علم نموده وسپس خواهان توبه امام ازحکمیت گردیدند .

مردمی مقدس مآب و زهد پیشه که فاقد  منطق و فکر بودند

بسیاری درجنگ نهروان از حرفهای امام قانع شده وبرگشتند وعده ای هم  دراین جنگ کشته شدند وبرخی دیگرهم  که ماندند ودرطول تاریخ چهره ها عوض کردند

که پایان کار هم به دست خوارج به شهادت رسیدند

پیامبر اکرم درمورد خطر خوارج چنین فرموده اند:

من ازهجوم فقر وتنگدستی برامت خود بیمناک نیستم، آنچه از آن برامتم بیمناکم کج اندیشی است.آنچه فقر فکری برامتم وارد می کند، فقر اقتصادی وارد نمی کند.

اما در پایان کتاب چنین آمده است: علی دوطبقه راسخت دفع کرده است:

1-منافقان زیرک

2-زاهدان احمق