کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

کتاب:روی ماه خداوند راببوس

عنوان کتاب:روی ماه خداوند راببوس

نوشته :مصطفی مستور

ناشر:نشرمرکز


عنوان خاص کتاب باعث می شود کتاب را برای خواندن انتخاب کنی ومخصوصا وقتی بانام نویسنده :مصطفی مستور" مواجه می شوی

نویسنده ای خاص که بیشتر باکتاب"عشق روی پیاده رو"شناخته شده است وآثاری بسیار درزمینه تالیف وترجمه وپژوهش دارد 


داستان بصورت روایی بوده ومثل یادداشتهای روزانه نوشته شده است

درگیری های فلسفی وفکری  شخصیت های داستان که پاسخ هایی معقول وقانع کننده به خواننده می دهد

تم اصلی داستان درباره خودکشی محسن پارسا استاد فیزیک دانشگاه وتحصیلکرده آمریکا می باشد که راوی بعنوان تز رساله دکتری انتخاب کرده است

درطول داستان شخصیت های بسیاری آفریده می شوند که هریک پاسخی برای تشکیک فلسفی راوی دارند

 دکتر محسن پارسا که با دیدگاهی خاص به مسئله عشق وزندگی می اندیشیده وتلاش می کرده تمام قوانین زندگی  وروابط آدمهارا براساس  معادلات ریاضی توضیح دهد واین درزمانیکه عاشق دانشجوی خود می شود پارادوکس آفریده ودکتر ازلحاظ روانی  توان وتحمل این  فشار وتضاد را نداشته وانتحار می کند


برخلاف  نظر راوی مسئله خودکشی  مسئله ای اجتماعی نیست

همچنان که درپرونده قضایی او توسط روانشناس دادگستری بیان شده است:"امکان اقدام به قتل یاخودکشی زمانی به وجود می آیدکه فرد امکان گریز از وضعیت ناهنجار ودشواری که درآن گرفتار شده است ناممکن بداند، موقعیت بحرانی می تواند معضلی باشد که شخص از حل آن ناتوان است یا گمان میکند که ناتوان است.درچنین شرایطی ذهن او برای رهایی ازبحران ودرواقع برای حل مسئله دوراه حل غیر طبیعی را می تواند انتخاب کند.درراه حل اول او می کوشد تا صورت مسئله راپاک کند ودراین حالت اگر انسانی وجود داشته باشد معمولا قتل رخ می دهد .درراه حل دوم سوژه بنابر دلایلی نمی تواند صورت مسئله راپاک کند .درچنین موقعیتی او اقدام به محو کردن حل کننده مسئله می گیرد .دراین وضعیت پدیده خودکشی رخ می دهد"


صحنه پایانی با باد کردن بادکنک بچه ها به دست راوی به پایان می رسد.

نظرات 1 + ارسال نظر
مداد کوچک جمعه 7 خرداد 1395 ساعت 10:29 http://medadekuchak.blogsky.com

زنی بی سرپناه در مقابل از خود گذشتگی راننده ی تاکسی که در آمد آن روزش را بی هیچ چشم داشتی به آن زن می دهد و او در مقابل بخشش مرد این جمله را با تمام احساسش بیان می کند:

از طرف من روی ماه خداوند را ببوس.

نثر صمیمی و تعلیق جذاب داستان باعث شده که خواننده تا آخر کتاب را،پایان باز کتاب هم نوعی تفکر سالم را در خواننده بر می انگیزد که به وجود خدا بیشتر بیاندیشــد

بادبادک در انتهای داستان اوج ِ‌زیبایی بود ؛ اینکه ازاد پرواز کنی تا خدا

معرفی بسیار لذیذی داشتیدْ و خوشحالم از معرفی . خیلی



خدا قوّت نون والقلمْ

ممنونم از حضورت مداد کوچکِ بزرگ

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.