کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

گذری برکتاب "نازبالش"



عنوان کتاب :نازبالش

نویسنده :هوشنگ مرادی کرمانی

ناشر:معین


نویسنده را باقصه های مجید بیشتر می شناسیم متولد 16 شهریور1323 در روستای سیرچ  از توابع بخش شهداد کرمان .نویسنده طنز پرداز کودک ونوجوان 


روی جلد کتاب با عکس حاشیه یک قالی کرمانی که نام نویسنده روی آن نقش بسته ونازبالشی مخملی   که رویش ساعت وقلعه و سه کدو که بصورت بادکنکی مثل خیال هوارفته اند


خلاصه داستان:فروشنده ای  با سرووضع عجیب وغریب وسبیلی ازبناگوش دررفته چند تخم کدورا بصورت علامت سئوال روی نازبالشی چیده و هر تخم را به قیمت هزار تومان می فروشد ومدعیست این تخمه ها استثنایی هستند وهوش آدمی رابالا می برند

مردی که میخی ته کفشش اذیت میکند سراغ کفاش آمده وازقضابا تخمه فروش مواجه شده ویکی ازتخمه هارا که اتفاقا نقطه علامت سئوال است را می خرد وتاسرکوچه نرفته برمیگردد وادعای پولش رادارد ومرد تخمه فروش پولش راپس داده و اورا خاطر جمع میکند که عقلش زیاد شده وبعد مرد متحول می شود وکفش میخرد وجوراب وخرید برای خانه و...

خانواده مرد هرچه دنبال فروشنده میگردند اورا پیدانمیکنند وزن تخمه ای را اتفاقی پیداکرده وآن را روی نازبالش پرورش میدهد واما خودش وخانواده اش راازخوردن آن بازمیدارد که همین قدرعقل برایمان کافیست

خیالبافیها وداستان گوییهای مرد بعنوان مامور آسانسور 

 یکی ازاین تخمه ها هم نصیب پسری بنام مهربان می شود.مهربان همراه باخواهرش مونس زندگی فقیرانه ای دارند واما وارث بزرگترین ساعت فرسوده وقدیمی شهر هستند

تخمه کدو باعث افزایش قوه تخیل مهربان شده واورابه احیای ساعت با طمع شهردار وقت  وجذب توریست ورونق شهر می کشاند

حکایا ت وروایات حاجی نخودبریز و... وسرانجام ازدواج مهربان با دختر شهردار وتعمیر ونصب ساعت وتحول اساسی شهر

قصه قورباغه های داخل ساعت وبعدازتحول شهر بسته بندی وصادر کردن آنها


تحلیل بنده

شروع خوبی دارد وجذب میکند 

قصه صمیمی و ساده ایست با چاشنی خیال و کمی هم فولکلور مردم آن دیار 

مشکلات وقصه هایی که  ریشه درواقعیات زندگی دارند وباخیال شیرین وخواندنی می شوند 

نویسنده تاجایی که می تواند خیالبافی میکند تا واقعیت تلخ زندگی راشیرین کند وآنهم به زبانی ساده  وشیرین برای خواننده


تاکید برعنصر خواب وخیال ازنکات اساسی داستان بود ولزوم تغییر نگاه ودقت درجزئیات زندگی 


اما نقاط ضعف کتاب :طول وتفصیل بیش ازحد نویسنده بود که  ازحوصله خواننده خارج است وجاهایی واقعا دلت میخواهد کتاب راکنار بگذاری



نقاط قوت کتاب:اشاره به فرهنگ مردم  ونوع دسته بندیهای سیاسی برای رسیدن به قدرت  درشهرداری و... که اساسیترین نیازهای جامعه فدای خیالپردازی شهردار شده وهیچ اعتراضی هم ازسوی معاونانش صورت نمی گیرد حتی حقوق کارگران سه ماهه پرداخت نشده ولی شهردار از هرطریقی پول این خیال را تهیه میکند .کارکنانی مستاصل و بی  اراده که مطیع اوامر شهردار هستند ولاغیر


سوء برداشتهای جالبی که صورت می گیردواشاره به  بلند همتی مونس که نمیخواهد ارزشهایش رابه پول بفروشد وبالاخره هم میفروشد نمادی ازیک دختر معتقد به اصول وآداب قدیمی وبرادرش نماد یک تنبل بیکار ومدعی وخیالباف درجامعه 


بامشاهده مرد کدوفروش :"پیرمردی که عصاداشت وروزنامه ای زیربغلش بود گفت: -توسرآدم بزنند بهتراست که خرافات توسرآدم فروکنند .وقتی کسی توی سرآدم می زند ،آدم دردش می گیرد .شاید حالش هم بدشود ولی آنقدر طول نمی کشد که درد تمام میشود .امااگر فکر نابابی توی سرکسی فروکردند  به این آسانی بیرون آوردنی نیست.دردش وضررش تاسال های سال میماند ومی ماند."


همین پاراگراف کل داستان را چکیده نموده وتحت الشعاع  خود قرارمیدهد


درکل اگر ازنمره 100به این کتاب نمره بدم فکرکنم 65 خواهد گرفت که آنهم فقط بخاطر سبک نوشتاری نویسنده است ومحتوای  قابل توجهی نداشت


نظرات 8 + ارسال نظر
کتابخانه شاهد چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 11:01

سلام زیبا و متفاوت بود /استفاده کردم ممنون

سلام
لطف شماست .نقدتون روبیشتر طالبیم

فجر شنبه 18 مهر 1394 ساعت 15:45

سلام
خداقوووت
کتاب را خوب دیده اید انگار این کتاب حرفهای زیادتری هم دارد کاش افراد بیشتری در خوانشش سهیم می شدند با ما
فرهنگ فولکور را خوب اومدید!

سلام
قربان شما
کاش.....

جاده چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 12:00 http://514313.blogfa.com/

سلام
راجع به معرفی تان:
هفتاد درصد معرفی تان را اختصاص داده اید به سی درصد کتاب، و سی درصد معرفی را به هفتاد درصد کتاب. انی سی و هفتاد تازه با ارفاق بود ها...
انتخاب آن پاراگرافتان خیلی دقیق انتخاب بنده هم بوده و هست
سعی نکردین ذهن نویسنده رو حدس بزنین که هدفش از نازبالش به صورت کلی چی بوده؟؟/

سلام
کدوم پاراگراف؟
هدفش رو به زعم خودم گفتم
ممنون نظر ارزشمندتان

مداد کوچک سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 19:01 http://medadekuchak.blogsky.com

خداوند ماه را به آسمان
تو را به زمین هدیه داد
پیشاپیش مبارک میلادتْ.

سپاسگزارتونم

مداد کوچک سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 15:20 http://medadekuchak.blogsky.com

جزئیاتی که از جلد نازبالش بر این مجاز چکاندید
لذت بخش بود
و بررسی ِ کتابی تان قابل تحسین ؛ این که نکات قوت و ضعف کتاب را برایمان می نویسید ؛ هیجان بخشه /شبیه ِ نقد
دارم با تحلیل های خودم مقایسه اش می کنم .... کمی فقط فرق دارد.
همین خیال ِ نویسنده است که نوجوان را گره زده به کتاب / از اثار هوشنگ مرادی "ان زمان" که کتابدار افتخاری بودم" نخل " را و قصه های مجیدش را به اعضا معرفی می کردم
یادش به خیر
مثل همیشه خوب و خوب
خدا قوت

نظرلطف شماست واغراق فرمودین

کتابخانه مجن سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 12:02 http://sheakhmofid.blogfa.com

سلام
از نقدتان مستفیض شدیم و اینکه به طرز نامحسوسی سهل ممتنع عمل نمودید، هم جاهاییش به دلتون نشسته هم در کل بقول خودتون چیزی برا گفتن نداشت(حدااقل برا شما)
ممنون

سلام
سبک نوشتنش فقط به دلمون نشست دیگه

کتابخانه باهنر سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 11:12 http://bahunarlib.mihanblog.com/

سلام و خداقوت
دستتون درد نکنه خیلی خوب تحلیل کردین و این نشان از تجربه شماست.
وقتی به کدوهای هوارفته فکر میکردم تحلیلی به ذهنم نمی رسید تعبیر شمارا خیلی پسندیدم.
سپاس فراوان

سلام
ممنون ازحضورخوبتون

زمانی سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 10:26

با سلام
خیلی خوب بررسی فرمودین. بنظر از کتاب لذت چندانی نبرده اید گویا؟

سلام
ممنونم ازنظرتون .ماازنوجوانی متاسفانه خیلی دورشدیم ولطافت وزلالی اون دوره روازدست دادیم که چندان لذت نبردیم شاید...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.