کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

کتاب مربای شیرین



مربای شیرین یکی دیگر ازآثار هوشنگ مرادی کرمانی است ، نویسنده ای که برای نوجوانان می نویسد وچندین اثر مشابه هم دارد

شیشه مربا باز نمی شود وممکن است برای همه اتفاق بیفتد ، داستان ازهمین جا آغاز می شود تلاشهای جلال بچه مدرسه ای برای بازکردن شیشه مربا وسماجتی که دراین کار به خرج می دهد

تلاش همه کاراکترهای داستان برای بازکردن شیشه مربا  ودر پایان جمع آوری شیشه های مربا وکمبود مربا در شهر

توصیف صادقانه مکانها وآدمها بدون هیچگونه حاشیه بافی ، باعث می شود داستان جذاب وشیرین باشد

واما پایان جالب توجه داستان که دور ازانتظار است ، پدر دانش آموز همکلاسی جلال به جهت بی انضباطی پسرش ، حواسش پرت شده وشیشه هارا کج زده واین داستان را پدید آورده .


این کتاب کم حجم (91صفحه)و بامزه تقریبا یادآور همان سبک مرادی کرمانی در نازبالش است  وبامحوریت شروع داستان ازیک خانه و تعمیم آن به همه شهر وچاره جویی برای رفع مشکل

 در بخش پایانی هم شروع داستان دیگری برای مانتوهای بچه های شبانه روزی که دکمه هایشان سرجایش نیست واین هم تقصیر حواس پرت مادر جلال است


نوجوانان ذهن خیالباف و همت والایی درپیگیری مشکلات دارند،آنان ذهن خلاقی دارند واین باعث شده دربسیاری ازشرکتهای بزرگ دنیا ازاین ظرفیت برای ثبت و یا به روز  سازی تجهیزات وماشین آلات ویا حتی تالیف   کتب پرتیراژ (هری پاتر- داستان اشباح-حلقه و...)استفاده شود

فارغ ازهمه چارچوبهای سفت وسخت ذهنی وپیشداوریهای مرسوم آموخته شده، بهتراست توجه بیشتری به این قشر به عنوان منابع عظیم خلاقیت ونوآوری  داشته باشیم ودر پرورش خلاقیتهایشان به هرنحوی یار ویاور باشیم

محور وموضوع اکثر کتب  نویسنده نوجوان وتلاشهای خستگی ناپذیرش برای حصول به هدف است اگرچه با مخالفت و جزم اندیشی بزرگترها مواجه شود مثل قصه های مجید


-مامان وقتی پولدار شدم دوست داری برایت چه بخرم؟یک خانه ی بزرگ پراز درخت میخرم.اصلاهم نمی خواهد کار کنی.

-خب دیگه ،نمیخواد خیالات ببافی


نظرات 4 + ارسال نظر
کتابدار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 15:18 http://http://ketabshoeel.blogfa.com/

خیلی قشنگ و شیرین نوشتید. خسته نباشید

نگاه وحضورشما نوشته ماراشیرین کرد

فجر چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 13:22

سلام و خداقوت

نقطه اشتراکی که در داستانهای مرادی کرمانی می بینم حضور پسری نوجوان کنار یک زن ...به زعم خود این امر را به زندگی خود کرمانی نسبت میدهم که همراه با مادربزرگش زندگی کرده و البته مقداری هم با پدر بزرگش....اوایل همین سال بود کتاب شما که غریبه نیستید همین نویسنده را ورق زدم و پایان سال هم کاممان با مربایش شیرین شد البته شیرین تر از همیشه کنار شما همکاران و دوستان کتاب خوان.

موید باشید.

سلام ودرود برشما
درسته نکته نغزی رو اشاره کردین
کنارشما بودن افتخاریه

نازنین دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت 14:57

ردپاااااااااااااااااااااااااااااااااا

مداد کوچک شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 11:11 http://medadekuchak.blogsky.com

به نظرم این خلاقیته که آدم رو زنده تر می کنه ؛ توی هررده سنی .
نکات خیلی خوبی از مربا رو چکاندید و مام شیرینیشو چشیدیمْ
کامتون شیرین ترْ
خیلی ممنون و خداقوت

ممنونم ازنظرتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.