کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم
کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

کتابخانه عمومی ن والقلم شاهین دژ

هرروزیک نکته بیاموزیم

معرفی کتاب کلبه عمو تام



عنوان:کلبه عمو تام uncle toms cabin

نوشته هریت بیچراستو

باترجمه محسن سلیمانی


درباره نویسنده:خانم هریت بیچراستو رمان نویس آمریکایی ، در چهاردهم ژوئن 1811 درلیچفیلد ایالن کنتیکت به دنیا آمد  ودریکم ژوئیه 1896 در هارتفورد همین ایالت درگذشت

هفتمین فرزند از هشت فرزند خانواده وپدرش کشیش وپیرو آیین کالوین بود واورا بسیار مذهبی بار آورد 

تحصیلات عالیه را در یازده سالگی درمدرسه ی علمیه زنان در هارتفورد کنیتکت شروع کرد و دربیست ویک سالگی معلم مدرسه علمیه ی خواهرش سینسیناتی شد  ودر آنجا با تمایلات ضدبردگی اشنا شد

اوکه ابتدا متون مذهبی وآموزشی ودرسی می نوشت شروع به نوشتن داستان واره برای نشریات نموده ودر 1851 کلبه عمو تام را نوشت ودر1852 بصورت کتاب درآمد  و بااستقبال بسیار روبرو شد ودرعرض 9ماه 150هزار نسخه فروش رفتبعد ها داستانهای دیگری هم نوشت اگرچه ازلحاظ ادبی سطح بالاتری ه داشتند اما این کتاب بااستقبال مواجه شد

درگرماگرم جنگ داخلی آمریکا ، آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت در ملاقاتی به اوگفت"پس شما همان خانم کوچکی هستی که باعث جنگ بزرگ شد"

درواقع هم همینطور نبود وجنگ ده سال پس ازانتشار آن اتفاق افتاد اما بی تاثیر هم ئبود


درباره کتاب:

حکایت خانواده ای درایالت  کنتاکی بنام شلبی که به جهت ورشکستگی مالی مجبور به فروش برده هایشان می گیرند وعمو تام وفادار راهم به  مردی بنام هی لی می فروشند ماجراهایی که برای تام ولیزا دوبرده ای که فروخته می شوند بن مایه کتاب می باشد

 درکشتی حمل برده ها تام باعث نجات دخترکی بنام ایوا شده وبه اصراردختر، پدر اورا از برده فروش خریداری می کنند

تام به یک خانواده خوب فروخته می شود،آقای  خانواده سینت کلئر عقاید روشنفکرانه و ضد برده داری دارد واز طبعی لطیف برخور دار است با مرگ ایوا که پدر و تمام خانواده اورا می پرستیدند بنیان خانواده سست شده وبا مرگ سینت کلئر ازهم می پاشد

تام دوباره فروخته می شود اما این بار به یک مرد بدجنس درمزرعه ای دورافتاده که حقوق انسانی برده ها را ازحیوان هم پایین تر می داند وامکان فرار هم از آنجا مهیا نیست

دراین بین لیزا وفرزندش همسرش جورج را با اتفاقاتی پیش رو یافته وبه کانادا می گریزند

تام سرکش است وحاضر به آزار برده ها نیست وبدین جهت شلاق می خورد وبیمار می شود زنی ازبرده ها بنام کاسی ازاو مراقبت می کند وسرانجام طی تماس قبلی که با خانواده اش گرفته بوده فرزند آقای شلبی به دنبال تام به جزیره می آید اما تام لحظه های آخر زندگیش را سپری می کند وبا دلی خوش وراضی به دیدار آقایش مسیح می شتابد

 داستان بازگشت جورج شلبی وآشنایی با کاسی (برده زن فراری ) و حل همه مشکلات به یکباره درپایان داستان


برداشت بنده


این کتاب را وقتی دانشجو بودم استاد تاریخ ادبیات همراه با چندین رمان دیگر بعنوان رمان کلاسیک پیشنهاد نمودند

داستان بیشتر جنبه مذهبی وتبلیغ مذهب دارد وبحثهای بین سینت کلئر و دختر عمویش ، بحثهای دلدارانه  تام به برده ها، تمایلات احساسی ایوا به مذهب و....این مطلب را القا می کند که کتاب تبلیغ مسیحیت است وعمل به اموزه های این دین

وبه باور واعتقاد ما این آموزه های تحریفی کتاب مقدس باور پذیر نبود جاییکه تام با وجود تمام شکنجه های ارباب بدجنس او را می بخشد و اعتراض ندارد  وبه نوعی بردگی را قبول نموده واعتقاد دارد ازنژاد پستی است وخداوند چنین مقرر نموده درحالیکه همه انسانها درقرآن کریم برابر وبرادر آفریده شده اند


داستان درپایان به طرز بسیار ناشیانه ای از خوبی نا متعارف سرنوشت شخصیتها وعابت بخیری آنها حکایت می کند گرچه نویسنده مدارکی را هم ارائه داده که این سرنوشت یک سیاه معتقد ومومن است

با وجود تحسین ها وتقدیرهایی که ازاین اثر صورت گرفته چارلز دیکنز آن را"اثری معیوب" نامیده واز ضعف های هنری آن به لحاظ محتوایی  گله نموده است.


بهرحال بعنوان یک اثر ادبی کلاسیک ومشهور توصیه می شود هرکس یکبار این کتاب را درهرمقطع سنی بخواند که نثر روان آن برای همه کس در هر مقطعی قابل فهم می باشد


گزیده های کتاب

تاپسی پقی زد زیر خنده وگفت:" خانم اوفیلیا تحمل مرا ندارد ،چون من سیاهم . به من دست هم نمی زند .هیچ کس سیاه ها را دوست ندارد .سیاه ها نمی توانند خوب باشند.مهم نیست"

 درصحنه پیشنهاد خانم کاسی برای فرار وآزادی ازدست ارباب بدجنس تام  چنین برخورد میکند:

تام جلو او زانو زد وگفت:"نه خانم کاسی .به خاطر مسیح که جانش رابرای شما داد ،روح باارزشت رابه شیطان نفروش .این کار نتیجه اش فقط بدی است. مسیح مارا دعوت به انتقام نکرده .ما باید رنج بکشیم و منتظر خواست خدا باشیم"

 تسلیم جبری سرنوشت و یا القای بدجنس بوده به خاطر پوست سیاه و...ازمتن کتاب






نظرات 1 + ارسال نظر
پیمان رحمانی چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ساعت 01:16

سلام.
دو تا پست آخرتون رو خوندم.
تحلیل هایی که از محتوای کتاب داشتین عالی بود

باز هم تحلیلاتون رو بنویسید.در کتاب خود کتاب نیازمند این تحلیل ها هم هستیم.

مستدام باد عزت و سرافرازیتان

سلام شما لطف دارین .چشم گروه کتاب بعدی رو معرفی کنه پست میذاریم.

زنده باشین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.