نیمرخ نوجوان حاکی از امید وانتظار وبهت
نویسنده جان کریستوفر متولد 1922 و فوت 2012 -نویسنده کتابهای علمی وتخیلی
داستان ،روایت زندگی پسری اشرافزاده ومرفه که پدرش عضو شورای شهر لندن می باشد (اختیار عمل وقدرت اعضای شورای شهر با تعاریف ما خیلی فرق دارد) که ابتدا به شرح گردش وسبک زندگی و تسهیلاتی که دراختیاردارد پرداخته است
همه اتفاقات ازشب میهمانی شروع می شود ، میهمانی باحضور کلایو(راوی داستان) میراندا دخترخاله اش که ساکن شهر ساوتمپتن شهری درجنوب انگلستان وشوهرخاله اش آقای شرین
پدر وشوهر خاله کلایو اختلافات سیاسی دارند واین باعث درگیری های لفظی گهگاه بین آنان می شود
پدر ومادر کلایو به مسافرت رفته اند وقرارشده به جهت عدم دسترسی به وسایل ارتباطی تایک ماه با اوتماس نداشته باشند.
دریک شب میهمانی باحضور میراندا وشوهرخاله وچند همکلاسی کلایو ،بواسطه خطاب بد یکی ازمیهمانان نسبت به خدمتکار ، یکی ازهمکلاسیهای راوی بنام برایان عصبانی شده ونطق مفصلی درخصوص برابری انسانها وحقوق مساوی آنهاایراد میکند وبانظر مخالف اکثریت مدعوین مواجه می شود
روز بعد سرکلاس درس پلیس برای بردن کلایو به اداره پلیس به سراغش می آید ،کلایو گیج شده وعلت را نمی داند وبااعتماد به قدرت پدر،اعتماد به نفس داشته و سوالات را جواب میدهد همه عقاید وسخنرانی برایان رابه اونسبت داده ومحکومش میکنند
دراوج ناباوری بابالن به جزیره ای دوردست تبعید می شود به جایی مثل دارالتادیب
زندگی سخت وپرمشغله باغذای نامناسب دربین کودکانی که همه جرمی مرتکب شده اند
کلایو با کلی که یک آمریکایی است ومعلمش را بخاطر دفاع ازهمکلاسیش کتک زده وسانیو ، پسری ژاپنی که بسیارمحکم وبااراده است دوست می شود ،جرم سانیو این بوده که یک گروه چریکی راعلیه حاکمان راه انداخته واز آزادی عقاید دفاع کرده است
با پیداکردن قایقی مدفون درجزیره بوسیله سانیو ، پسرها قصد فرار کرده وبه دریا می روند واما بجهت نبود تجربه وضعف ودرماندگی راه را گم می کنند وقایق آنان رابه جزیره ای ناشناخته می برد
سانیو به جهت زندانی شدن درآغل جزیره قبلی بسیار بیمار است ، بعدازمدتی گشت وگذار دنبال آب وغذا به مزرعه ای می رسند وبا چند گراز روبرو می شوند ودرحین خوردن گوجه فرنگی ها، عده ای جنگلی آنان رادستگیر وزندانی میکنند
توصیف زندان جنگلیها وبدرفتاری آنان با پسرها و نوع رفتارسرگروهشان بنام جک جنگلی ، آنان را دوباره به فکر فرار می اندازد
اما ناموفق .مسابقه ای برگزار شده وبعدازیک امتحان یاشکنجه روحی ، رفتار کل گروه جنگلیهاباآنان عوض شده و اوضاع تغییر میکند
انسانهایی مهربان وبزرگوار وبه غایت بخشنده با غذاهایی عالی
حالادیگر پسرها آزادند به هرکجامی خواهند بروند یابمانند که سانیو وکلی ماندن راترجیح می دهند وکلایو رفتن را
کلایو دربرگشت به شهر ساوتمپتن با خیانت دخترخاله ونقشه شوهرخاله درجهت باجگیری ازپدرش مواجه شده ودوباره زندانی می شود ولی اینبار جک جنگلی ودوستانش به کمک او آمده واوراباخود به جنگل برابریها وآزادیها می برند
تحلیل بنده
کتاب جک جنگلی قبل ازخواندن هیچ رغبتی برایم نداشت ولی ارزش خواندن راداشت.
نقاط قوت:داستان بسیار خوب روایت شده بود و تصویر سازی خوبی دارد
بیان نویسنده ساده وصمیمی ودورازتکلفهای ادبیست خوب توانسته به بیان حالات روحی وروانی نویسنده درمقاطع مختلف بپردازد
نقاط ضعف:
درداستان مشخص نیست درچه زمانی قرارداریم مدرنیسم و سنت :کبوتر پیام بر با بالنها وسبک زندگی برده داری وارتباط تصویری که به کلی کمی گیج کننده است . واین ازنقاط ضعف است که بافضای زمانی وامکانات دوره آشنایی نداریم
تحلیل بنده:
عقیده نابرابری نژادی و رنگین پوست بودن دربین همه اروپاییها وعلی الخصوص انگلیسیها که مردان مغرور ومتفرعنی هستند نه تنها درزمان حاضر وبلکه چندین قرن بعدازاین هم همچنان وجوددارد واین علیرغم شعارهای متظاهرانه شان دربرابری ورعایت حقوق بشراست
غربیها درطول تمام زمانها نه تنهابرابری انسانهارانپذیرفته اند وبلکه به آزار واذیت هم نژادهای خود هم که طرفدار حقوق مساوی آنان باشندهم می پردازند
تصویر روی جلد کتاب بیانگر انسان نوجوان که نماد پاکی ومعصومیت است ومبهوت ازنابرابری ودرانتظار عدالت وآزادی درغروب اخلاقیات یا طلوع تساوی و حقوق برابر (طلوع وغروبش رو تشخیص نمیدم )
گزیده ازمتن کتاب:"کسی که با وجود تمام برتری های دشمن ترس ووحشت به خودراه ندهد،ازهمان آغاز جنگ ،پیروزاست.وهرچه این برتری ها بیش ترباشند،دلاوری های اوهم بیش ترخواهند بود"
سریال lost راتداعی میکرد
بابت معرفی کتاب مچکرم دوستان عزیز
کتاب می خوانیم وهرکدام نظراتمان رادر وبلاگمان می نویسیم
حالا حرفه ای مثل فجر بااصول وچارچوب وپراکنده نویسی مثل ما وخوب مثل همکاران وهمکاران ودوستان
خلاصه گروهی کتابدار کتابخوان برداشتهای شخصیمان را می نویسیم
برخی کتابهاراکامل تاته می خوانیم وبعضی کتابهارا نخوانده می بندیم و بعضی راهم ناقص که جذبه ای ندارد برایمان
بعضیها سروقت میخوانند ونقد می نویسن وبرخیها هم چندروز میگذر وخبری نیست
اما نفس عمل که همان خواندن است وآفرینش نوشته های ما !دراین روزمرگیها وتکرار مکررات زندگی ،همین است که ذهن را تازه وزنده وبشاش نگه میدارد
همیشه با خواندن کتابها به این نکته فکر میکنم"چقدرخوبه که می تونیم وارد ذهن شخصی بشیم وتاریکترین زوایای ذهنش روبااجازه خودش کنکاش کنیم "
جاده ای سبز که راهبر گروه است و زحمت معرفی وهماهنگی رابعهده دارد
واستقبال می کنیم ازهمه اعضایی که بخواهند همراهمان باشند دراین مسیر همیشه بهاری وسبز
- خداوند خدا آنان رافرمود:"همگی ،بزرگ تان وکوچک تان ،دورتان ونزدیک تان ، درپای اینان به خاک افتید" فرمان، فرمان خداوند بود، همه سربه سجده نهادند جز شیطان که طغیان کرد.اکنون که خداوندخدا دوست داشتن را برمی گزیند، عشق را درپای آن به سجده می خواند.اوکه عاشق بزرگ ودیرین خداونداست ازکینه جانش عاصی می شود، حسد عشق،عشق راتباه می کند
- آنجا دیگر هیچکس نبود،چقدرروح محتاج فرصت هایی است که درآن هیچکس نباشد
- مگرنه "سرمایه ی هردلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد" هرفهمیدنی آن راازنهانگاه محرم آغوشم بدرمی برد.دیگری را دراین محراب راه می دهد .براین حصار بلند واستوار "ازآن من" رخنه ای باز می کند .
- آشنایی ،آنچه خدانیزمی خواست ومی خواهد ونمی خواست درکویر عدم تنهانفس بکشد،درپس پرده ی غیب ،برای ابد، مجهول ماند.نیازهمیشه زاده ی نقص نیست ،زاده ی فقر نیست،نیازهایی هست که زاده ی کمال است واقتضای غنی ...آری نه مرید،نه عاشق،آشنا
- خدابرای تنهاییش آدم راآفرید محمدسلمان رایافت اما اماعلی تاپایان حیاتش تنها ماند ازمیان خیل شیعیانش جز چاه های پیرامون مدینه کسی نداشت
چارلز دیکنز زمانی گفته بود که:
«یک واقعیت عجیب این است که هر انسانی، راز و رمزهای ژرفی برای بقیه دارد.»
روانشناسی دریچهای است برای کشف چگونگی ادراک ما از دنیا و اینکه رفتارهای ما ناشی چه انگیزهها و علایقی هستند.
در قرن گذشته، آزمایشهای روانشناسی کلاسیک و مشهوری انجام شدهاند که حقایقی عجیبی در مورد طبیعت ما را افشا کردهاند.
در این پست نگاهی داریم به ۱۰ تا از آنها:
۱- همه ما ظرفیت انجام رفتارهای شیطانی را داریم:
آزمایش استنفورد را بسیاری مشهورترین آزمایش روانشناسی تاریخ میدانند. این آزمایش در سال ۱۹۷۱ انجام شد و نشان داد که چگونه شرایط اجتماعی میتوانند رفتار انسان را تحت تأثیر قرار بدهند.
در این آزمایش پژوهشگران به رهبری «فیلیپ زیمباردو»، یک زندان جعلی در طبقه پایین ساختمان روانشناسی استنفورد ایجاد کردند، سپس ۲۴ دانشجو را که هیچ کدام سابقه جنایی یا اختلال روانپزشکی نداشتند، انتخاب کردند، آنها را دو دوسته کردند، گروهی را زندانی کردند و گروهی را مأمور زندانبان.
سپس پژوهشگران با دوربینهای مخفی رفتار زندانیها که ۲۴ ساعته حبس بودند و نیز رفتار زندانبانها را که در شیفتهای ۸ ساعته کار میکردند، مطالعه کردند.
این آزمایش قرار بود، دو هفته ادامه پیدا کند، اما تنها بعد از شش روز متوقف شد، دلیلش هم رفتار خشن و سوء استفادههای زندانبانها از زندانیها بود، آنها حتی در بعضی از موارد زندانیها را شکنجه روانشناسی میکردند، به همین خاطر پژوهشگران که استرس روحی شدید و اضطراب زندانیها را مشاهده کرده بودند، مجبور به قطع آزمایش شدند.
زندانبانها خشم خود را سر زندانیها خالی میکردند...
توصیه میکنم، این سخنرانی TED را ببینید.
۲- ما به چیزهایی که درست جلوی چشممان هم هستند، توجه نمیکنیم!
در سال ۱۹۹۸، پژوهشگران دانشگاه هاروارد و کنت آزمایش جالبی انجام دادند. آنها از یک هنرپیشه خواستند که به یک پردیس دانشجویی برود و از رهگذران، نشانیای را بپرسد. در همین حین، دو مرد که دربی چوبی را حمل میکردند، باید چند ثانیه از بین رهگذر و هنرپیشه، عبور میکردند، طوری که در به طور کامل، امکام دید مستقیم آن دو را از بین ببرد و بین آنها سد ایجاد کند. همزمان، هنرپیشه اول، با هنرپشه دومی که قد و اندام، آرایش مو و حتی صدای متفاوتی داشت، عوض میشد، جالب بود که نیمی از موارد، رهگذران متوجه تعویض هنرپشه نمیشدند.
به این پدیده اصطلاحا change blindness گفته میشود.
۳- به تأخیر انداختن لذات، برای ما دشوار است.
در دهه ۱۹۶۰ پژوهشگران آزمایش مشهور دریگری انجام دادند که هدف از آن سنجش میزان مقاومت کودکان پیشدبستانی در برابر لذات آنی بود. از روی همین آزمایش آنها نکات ارزشمندی در مورد قدرت اراده و انضباط شخصی دریافتند.
در این آزمایش به کودکان ۴ ساله در اتاقی که در آن روی میزی ظرف شیرینی قرار داده شده بود، گفته شد که اگر ۱۵ دقیقه تا بیاورند و شیرینی نخورند، وقتی پژوهشگر برگردد، به جای یک شیرینی، دو عدد دریافت خواهند کرد.
بیشتر بچهها، نخست گفتند که صبر خواهند کرد، اما بیشتر آنها طاقت نیاورند و قبل از بازگشت پژوهشگر، شیرینی خوردند.
آنهایی که هم تاب آورده بودند، غالبا از تکنیکهای اجتناب استفاده کرده بودند، مثلا رویشان را به سوی دیگری گرفته بودند یا چشمانشان را با دست پوشانیده بودند.
بعدها مشخص شد که آنهایی که طاقت آورده بودند، احتمال چاقی، اعتیاد یا مشکلات رفتاری کمنری در زمان نوجوانی داشتند و در باقی عمر موفقتر بودند.
۴- آزمایش میلگرم: تجربه تکانههای اخلاقی ناسازگار:
در مورد این آزمایش پیش از این به طور کامل در یک پزشک، نوشته بودم.
۵- دستیابی به قدرت، حتی به صورت محدود، باعث میشود خودمان را گم کنیم!
چرا وقتی بعضی از افراد به قدرت میرسند، رفتار ناپسندی با زیردستان خود پیدا میکنند و به آنها بیاحترامی میکنند.
در سال ۲۰۰۳ پژوهشی انجام شد، در این پژوهش، دانشآموزان به گروههای ۳ نفری تقسیم شدند، در هر گروه، ۲ نفر میبایست یک مقاله تحقیقی با کمک هم مینوشتند و نفر سوم باید مقاله را ارزیابی میکرد، بر اساس همین ارزیابی به دو نویسنده دیگر، حقالتحریر داده میشد.
در حین آزمایش برای هر گروه، در ظرفی پنج کلوچه آوردند، مشخص شد که غالبا ارزیاب گروه است که کلوچه چهارم را با دهان باز میخورد!
به صورت کلی اعطای قدرت به افراد در آزمایشهای روانشناسی باعث میشود که آنها رفتار توأم با خطر بیشتری در پیش بگیرند، در مذاکرات، پیشنهاد اول را آنها بدهند، به دیگران تحکم کنند و به صورت فیزیکی دیگران را لمس کنند.
۶- ما دوست داریم که در جامعه به گروههایی بپیوندیم، به آن گروه وفادار بمانیم با گروههای دیگر کشمکش داشته باشیم.
چرا گروههای متعارض در جامعه شکل میگیرد، در دهه ۱۹۵۰ آزمایش جالبی در این مورد انجام شد.
رهبر پژوهش -مظفر شریف- در یک اردوی تابستانی، دو گروه ۱۱ نفری از پسربچههای ۱۱ ساله درست کرد. اسم یک گروه را عقابها گذاشت و اسم گروه دیگر را مارهای زنگی.
دو گروه جدا از هم، در اردو تفریح میکردند و اعضای هر گروه با هم صمیمی شدند. در این حین هم اطلاعی از گروه دیگر نداشتند.
وقتی دو گروه به هم پیوستند و در بازیهایی به صورت مشترک شرکت کردند، تعارض بین دو گروه آشکار شد، طوری که حتی از خوردن غذا با هم نیز اجتناب میکردند.
در مرحله بعدی آزمایش، «شریف» سعی کرد، این دوپارگی را تقلیل دهد، نخست خواست آنها را با انجام تفریحات مشترک به هم نزدیک کند، اما موفق نشد. بعدا با مکلف کردن آنها برای حل مشترک بعضی از مسائل، دوپارگی بین دو گروه رنگ باخت.
۷- بهانه شادیمان، میتواند تنها «یک» چیز باشد: عشق!
چه چیزی باعث احساس خوشبختی طولانیمدت و رضایتمندی در زندگی میشود؟ عشق!
برای این کار یک تحقیق جالب به مدت ۷۵ سال در هاوارد برگزار شد و زندگی ۲۶۸ دانشجوی مرد، در این مدت طولانی مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق در کلاسهای درس در سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ شروع شد و تا زمانی که سوژههای آزمایش ۹۰ ساله شده بودند، همچنان ادامه داشت.
روانشناسی به نام جورج ویلانت، رهبری این آزمایش را برعهده داشت، او میگوید که خوشبختی دو محور دارد: یکی از آنها عشق است و دیگری پیدا کردن راهی برای تطابق به زندگی، طوری که «عشق» از دستمان نرود.
یک مورد جالب شخصی بود که گمان میرفت، کمترین میزان پایداری در زندگی آیندهاش را داشته باشد، چرا که دست به خودکشی زده بود، اما همین شخص در انتهای زندگی خود، یکی از خوشبختترین بود، چرا که همه زندگیاش در جستجوی عشق بود!
۸- احساس درونی عزت نفس و موقیعیت اجتماعی خوب، میتواند منجر به طول عمر بیشتر شود!
با تحقیق که در مورد نامزدها و برندگان جایزه اسکار شده است، مشخص شده است که آنهایی برنده جایزه شدهاند، به طور متوسط ۴ سال بیشتر از آنهایی که نامزد شدهاند، اما برنده نشدهاند، عمر میکنند!
۹- ما به طور پپوسته، تلاش میکنیم وانمود کنیم که تجاربی که داشتهایم و کارهایمان، از منطقی تبعیت میکنند
در سال ۱۹۵۹، روانشناسی به نام لئون فستینگر، آزمایش جالبی انجام داد. او از سوژههای آزمایش خواست که یک ساعتی به کارهای بیهوده مشغول شوند، مثلا کشیدن میخ!
در انتهای آزمایش سوژههای آزمایش دو دسته شدند، به یک دسته یک دلار و به دسته دیگر ۲۰ دلار داده شد تا بک ناظر بگویند که کارهایی که انجام دادهاند، برایشان مفرح بوده است.
اما جالب این بود که دستهای که تنها یک دلار گرفته بودند، فعالیتشان را لذتبخشتر از دسته دیگر توصیف کردند. دلیلش هم این بود که این دسته نیاز داشتند با دروغ گفتن، یک ساعت زمانی را که با کاری احمقانه، تلف کرده بودند، به نوعی توجیه کنند و وانمود کنند که کارشان منطقی داشته است.
به عبارت دیگر، ما دوست داریم برای منطقی به نظر رسیدن کارهایمان، به خودمان دروغ بگوییم.
۱۰- ما ناخودآگاهانه، بر اساس یک سری کلیشه و پیشفرضها در مورد بقیه قضاوت میکنیم
ممکن است ندانیم و یا نخواهیم اعتراف کنیم، اما ما زمانی که در مورد یک کلاس اجتماعی، حرفه، نژاد، جنسیت یا قومیت حرف میزنیم، ناخودآگاه صفاتی را برای همه اعضای آن گروه، تصور میکنیم. و اگر خودمان هم متعلق به یکی از این گروهها باشیم، کلیشههایی را به خودمان تعمیم میدهیم.
بر این اساس جان بار -روانپزشک مقیم نیویورک- آزمایشی انجام داد و در آن گروهی از افراد را در معرض لغات و اصطلاحاتی قرار داد که بیشتر افراد در ذهن آنها را به عنوان خصوصیات افراد سالخورده میشناسند: مثلا انعطافناپذیر، خودخواه، سفید، محتاج کمک.
ثابت شد که شنیدن این کلمات و درگیر شدن ذهنی افراد با آنها، باعث میشود که آنها ناخودآگاه آنها کند شوند و حتی شتاب گام برداشتن آنها کم شود!
دوستان عزیز
باسلام
ما به وبلاگ بلاگفا برگشتیم
واما حکایت بلاگفا .آمدیم قالب راویرایش کنیم ،برگشت به دوسال پیش یعنی همه کارها وپیوندها ومطالبمون حذف شد
فعلابرگردیم بلاگ اسکای تا پس لرزه هایش دامنگیرمان نشود
بمناسبت 31 خرداد 1360 شهادت دکتر مصطفی چمران
مصطفی چمران:متولد 1311 درتهران-شاگرد اول درهمه مقاطع تحصیلی- دریافت بورس تحصیلی دانشگاه کالیفرنیا-اخذ مدرک دکترای الکترونیک وفیزیک پلاسماازبرکلی- بادرجه ممتاز علمی
تعلیم مبارزان درلبنان- کردستان(پاوه)- وزیردفاع- نماینده دودوره درمجلس- عضوشورای عالی انقلاب-خوزستان وشرکت درجنگ -دیدار باامام (ره)- شهادت دردهلاویه
مردی نمونه درعرصه علم واجتماع و دین داری -یادش گرامی
"ای خدای بزرگ،اگرروزی صفا وصلح درجهان دامن بگسترد،اگر روزی امیال وآرزوهای جهانیان برآورده شود وهرچه بخواهند عملی گردد،آنروز که هرکسی به دنبال گمشده خود می رود ومعشوق خویش رادرمیان می گیرد،آنروز که مردم به دنبال خوشی ها ولذات می روند،آن روز که ....آن روز که فرشتگان آسمان بامردم جهان هم آوازشده دست به دست هم داده بهشت ابدی رابه هم شادباش می گویند وصلای صلح ابدی درمی دهند،آن روز من ازتومی طلبم ای خدای بزرگ که دلم راپرغم وچشمانم راپراشک کن ودروصال خویش چون پروانه گمشده ای مرابسوزان ودرطبیعت زیبای خودسرگردانم نمایی. من ازتو دنیا ومافیها فقط تورا می طلبم وازآن چه لذت می برم فقط غم واشک درراه عشق تواست" برگرفته ازکتاب نیایش ها
تعداد کتب شهید چمران وآثاری که درباره این شهید بزرگوار نوشته اند درمجموعه مابسیار اندک بود و اما این بضاعت کم هم باید مخاطبانی می داشت و معرفی میشد
کتاب شامل 8 بخش ودوضمیمه وتوضیحات ناشر و6 نمایه بوده وازانتشارات قلم می باشد وچاپ پانزدهم درسال 1387
مجموعه سخنرانیهای 8جلسه دکتر علی شریعتی درسال 1349 هجری قمری
اما مختصری اززندگی نویسنده: درسال 1312 درکاهک سبزوار متولد گردید،فرزند محمدتقی شریعتی ،فقیه ومفسر زمان خودبود.
درادبیات معاصر به لقب معلم شهید مشهوراست ، دارای مدرک کارشناسی ادبیات و دکترای تاریخ ادیان
فارغ التحصیل جامعه شناسی ازدانشگاه سوربن فرانسه تحت تعلیم استادان بنامی چون:ماسینیون وگورویچ
دکتر علی شریعتی مزینانی درسال 1356پس ازمهاجرت به انگلستان بامرگی مشکوک ازدنیا رحلت نموده ومزارش دردمشق سوریه درگورستانی چسبیده به جوار حرم حضرت زینب (س) قرارگرفته
اما کتاب حسین وارث آدم برگرفته اززیارت وارث که در مطالعه جمعی بجهت حجم بالای کتاب تصمیم گرفتیم دوبخش آن "متن حسین وارث آدم "و "بعدازشهادت "را بخوانیم
اصول نقد براین است که کتابهای منتشره دوسال اخیر رانقد کنند اماحیف بوددراین محفل دوستداران کتاب ازاین اندیشمند بزرگ دینی سخن به میان نیاید
سخنرانی درشب عاشورای سال 49 بامقدمه ای ازامام صادق:"کل شهرمحرم، وکل یوم عاشورا، وکل ارض کربلا"
دراین نوشته نویسنده به بازسازی سه چهره تاریخی زر وزور وتزویر ازابتدای خلقت تازمان امام پرداخته درهمه زمانها ومکانها این چهره هارابه رستاخیزی دوباره خوانده وچهره زشت وکریه شان ن راباقیام مبارک حضرت سیدالشهدا به تصویر کشیده ، باقلمی پرشور که گاه جمله را-طبق معمول نوشته هایش -شروع کرده وچند صفحه بعد پایان می دهد
غنای ادبیات ومطالعات دکتر، باعث شده که کتاب پرشود ازپاورقی هایی که شاید بدون مطالعه آن نشودازمتن چیزی فهمید
ارجاع به سایر کتب ومطالعاتی عمیق درتاریخ ادیان از اساطیر یونانی وزرتشت ویهود ومسیحیت وبودایی واسلام وزمان پیامبر دراین نوشته بسیار نمایان است
بیان ورود اسلام سرمایه داری باظهور بنی امیه درصدراسلام وتبعید صحابی بزرگ ومخلصی چون ابوذر و بلال وخانه نشینی علی علیه السلام و حج ناتمام امام حسین -که اعتراضی است به انحراف اسلام راستین پیامبر اکرم (ص) ،-پیام بزرگی که فریضه راترک و به شهادت لبیک می گوید
گزیده ازبخش حسین وارث آدم:" همان سه چهره جاوید یک تن:فرعون و قارون و بلعم
درسه شعبه همیشگی یک بنگاه :قصر ودکان ومعبد هرکدام برسرکارهمیشه خویش :استبداد واستثمار واستحمار ، تثلیث"
درمتن پس ازشهادت آمده:" اینکه حسین فریاد می زند -پس ازاینکه همه عزیزانش رادرخون می بیند وجزدشمن کینه توز وغارتگردربرابرش نمی بیند-فریاد می زند که"آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟"،"هل من ناصر ینصرنی؟" مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سئوال ازتاریخ فردای بشری است واین پرسش ازآینده است وازهمه ماست.واین سئوال انتظار حسین راازعاشقانش بیان می کند، ودعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت وعظمت قائلند اعلام می نماید"
"هرانقلابی دوچهره دارد چهره اول:"خون" ،چهره دوم:"پیام"
و به تصویر چهره حضرت زینب ورسالت او پس ازشهادت حضرت پرداخته می شود ورسالت امام را بدون افشاگریهای خواهربزرگوارشان ناتمام میداند آنجاکه می نویسد:"اگر زینب پیام کربلارا به تاریخ بازنگوید ،کربلا درتاریخ می ماند وکسانی که به این پیام نیازمندند ،ازآن محروم می مانند وکسانی که باخون خویش ،باهمه نسل ها سخن می گویند ،سخنشان را کسی نمی شنود،این است که رسالت زینب سنگین ودشواراست"
وپیام این کتاب تعقل وتعمق دردین وشناخت پیام وراه اصیل امام می باشد
درجایی ازمتن آمده که در قبایل عرب همواره جنگ بود،اما مکه "زمین حرام" بود و چهار ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم،"زمان حرام"، یعنی که درآن جنگ حرام است.دو قبیله که با هم می جنگیدند، تا وارد ماه حرام می شدند،جنگ را موقتا تعطیل می کردند، اما برای آنکه اعلام کنند که "در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت"، سنت بود که بر قبه ی خیمه ی فرمانده قبیله،پرچم سرخی برمی افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که"جنگ پایان نیافته است"
آنها که به کربلا می روند، می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه ی جنگ، آرامش مرگ سایه
افکنده است.اما می بینند که بر قبه ی آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.
بگذار این سال های حرام بگذرد....
مجموعه حاضر چنان که گفته شد بصورت کتاب تالیفی نبوده ومجموعه سخنرانیهای پرشور دکترشهید می باشد که جمع آوری گردیده ودرقالب جزوه وسپس کتاب به چاپ رسیده است.
بیان پرشور وپرطمطراق باادبیات فاخر وپشتوانه سواد مطالعاتی عمیق، شجاعت وجسارت بیان مقوله شهادت درآن دوران حکومت ، جایی برای اظهار نظرما نمیگذارد وتنها توانستیم خواننده وشنونده این متن عالی درسالگرد شهادت ایشان باشیم وامید که باب افتتاحی گردد برای آشنایی با آثار ماندگارشان(خدایش بیامرزد)